رد شدن به محتوای اصلی

پست ویژه

آریان مریدی؛ نامی که خاموش نشد

  آریان مریدی ، جوان ۱۹ ساله از ثلاث باباجانیِ کرمانشاه، یکی از هزاران صدای خاموش‌نشده قیام ۱۴۰۱ بود. او متولد ۸ مهر ۱۳۸۲ بود و دانش‌آموز سال چهارم رشته علوم انسانی، در آستانه کنکور و آینده‌ای روشن.

نامه سعید ماسوری از زندان قزلحصار؛ «جنایتی در حال وقوع است»

 


کانون حقوق بشر ایران، پنج‌شنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۴ – سعید ماسوری، از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی ایران، در واکنش به تلاش مأموران امنیتی برای انتقال اجباری‌اش از زندان قزلحصار، نامه‌ای منتشر کرده است با عنوان «جنایتی در حال وقوع است».

روز چهارشنبه ۲۵ تیرماه، نیروهای گارد ویژه با طرحی از پیش‌طراحی‌شده، به بند زندانیان سیاسی در واحد ۴ زندان قزلحصار یورش بردند و تلاش داشتند این زندانی مقاوم را به شکلی پنهانی به مکان نامعلومی منتقل کنند. با هوشیاری سایر زندانیان سیاسی و اعتراض جمعی آنان، این اقدام به‌طور موقت متوقف شد.

سعید ماسوری، متولد ۱۳۴۴ در خرم‌آباد، از دی‌ماه ۱۳۷۹ تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به‌سر می‌برد. وی پیش از بازداشت، دانشجوی پزشکی در آلمان و نروژ بود و هنگام بازگشت به ایران در دزفول به اتهام «همکاری با سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شد. او ابتدا به اعدام محکوم شد، اما حکم وی بعداً به حبس ابد کاهش یافت. ماسوری در این ۲۵ سال، همواره با محرومیت از حقوق اولیه، شکنجه، فشارهای امنیتی و تهدید به تبعید مواجه بوده است.


در ادامه، متن کامل نامه سعید ماسوری از زندان قزلحصار را می‌خوانید:

«جنایتی در حال وقوع است»

از صبح با هزار و یک ترفند تهدید و تطمیع و قسم‌های آنچنانی، تلاش در انتقال اینجانب داشتند.

قدر مسلم اینکه، این شیوه کار (آدم‌ربایی در زندان به اسم انتقال) به هیچ‌وجه تنها معطوف به اینجانب نبود و نیست، و اساساً برای کنترل، منزوی‌سازی و بی‌صدا کردن زندانیان صورت می‌گیرد.

و انتقال یا عدم انتقال هم مطلقاً موضوع منازعه نیست، بلکه تنها برای سرکوب، سرکوب و باز هم سرکوب بیشتر است؛ و اصرار بر کشتار و اعدام‌های بیشتر!!!

درست همان‌طور که در سال ۶۷ واقع شد و امروز هم بیم آن می‌رود که همان مسیر با زبان و شیوه دیگر تکرار شود. آن زمان نامش «کمیته مرگ» بود و امروز «آتش به اختیار».

ولی این سرکوب گسترده و تشدید اعدام‌ها نه نشانه اقتدار که اعترافی به درماندگی حاکمیت در برابر حقیقت و اراده مردم است.

و بر همین سیاق، آن «آتش به اختیار» هم جز تلاشی برای پوشاندن عمق نفوذ، پوسیدگی و فروپاشی ساختاری حاکمیت نیست؛ که می‌خواهند با تقاص گرفتن از مردم ایران و زندانیان آنها، جبرانش کنند.

خودداری اینجانب از پذیرش “انتقال” از تبعیدگاه قزلحصار به تبعیدگاه دیگر، نه از سر ترس از جابجایی و انتقال است و نه توهم اینکه ما چند زندانی می‌توانیم جلوی این اعمال غیرقانونی را بگیریم،

بلکه تنها و تنها از آن جهت است که مثل سال ۶۷، قتل‌عام در سکوت و بی‌خبری صورت نگیرد و به‌تمامی در برابر چشمان تاریخ و وجدان‌های بیدار باشد!

آری، بگذار این‌بار جهان بشنود که «جنایتی در حال وقوع است» و البته مقاومت در برابر آن!

ولو اینکه این بی‌تفاوتی تنها منجر به یک هشدار و هشدارباش برای مردم ایران و جهان بشود که «جنایتی در حال وقوع است»!

صبراً بنی الکرام!

آنچه که به شخص من بعنوان یک زندانی سیاسی هوادار مجاهدین خلق برمی‌گردد، به‌ویژه در ایام محرم و در معرض پیام جاودانه امام حسین، می‌خواهم تصریح کنم:

آن خونی که از فرزند ایشان به هوا پرتاب شد، کماکان در حال فروچکیدن بر ما ایرانیان، شیعیان و پیروان اوست.

و هیهات اگر با این زندان و تبعید و اعدام‌ها، گامی در آن سیر آزادی و آزادگی به عقب برداریم.

حتی اگر کشتار همه ما تنها در حد خبری باشد که از روز واقعه خبر دهد و اجازه ندهد که جنایتی به سکوت برگزار گردد!!!

زهی شرف و سعادت اگر به این میهن و مردم‌مان تنها آماده‌باشی داده باشیم و تنها هشداری،

اگر چه به قیمت جان‌مان!

که ایران و ایرانی از اسطوره‌هایش سیاوش و آریوبرزن و حماسه‌های فردوسی، چیزی جز پایداری و ایستادگی نیاموخته.

و چه افتخار بی‌مانندی که هم از ایشان الهام گرفته و آموخته‌ایم و هم از اسلام رهایی‌بخش و پیامبر رحمت و اسطوره‌ها و اصحاب وی که:

تزول الجبال و لا تزل.

الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله

سعید ماسوری – تیرماه ۱۴۰۴ – زندان قزلحصار


با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

https://t.me/shahidanAzadai96

نظرات

پست‌های پرطرفدار