در میانهی خیزشهای پرشور سال ۱۳۸۸، نامی در میان خون و فریاد، به جا ماند؛ فرزاد جشنی، جوانی ۲۷ ساله از خطهی دلیران، آبدانان ایلام.
فرزاد، دانشجوی رشتهی ادبیات، در روزهای پرآشوب پس از انتخابات، در خیابان ولیعصر تهران، هنگام تلاش برای نجات یک زن از دست نیروهای بسیجی، مورد هجوم وحشیانه قرار گرفت.
ضربات متعدد باتومها، خصوصاً بر ناحیه سر، او را چنان مجروح کرد که ابتدا به بیمارستان طالقانی منتقل شد و سپس، به دلایلی مشکوک، به بیمارستان لقمان انتقال یافت.اما زخمهایی که بر سر و جان او فرود آمد، عمیقتر از هر درمانی بود؛ فرزاد، در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، در اثر شدت جراحات به شهادت رسید. پیکر پاکش در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸، با قلبهایی شکسته و چشمانی اشکبار، در زادگاهش آبدانان به خاک سپرده شد.
فرزاد جشنی نه فقط دانشجویی کرد و عاشق ادبیات، بلکه نمادی از مقاومت بیسلاح، انساندوستی بیادعا و غیرتی بیمرز بود. نام او، یادآور هزاران جوانیست که برای نجات دیگری، برای دفاع از آزادی، جانشان را کف دست گرفتند و جاودانه شدند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر