شعله پاکروان: میخواهم با نگاه ریحان دنیا را ببینم. با چشم ریحان، مادر ریحان باشم


«روسری را دستم میگیرم و نگاهش میکنم. به عکسی که دوستی در زمستان ۹۲ در کارگاه زندان شهرری انداخته خیره میشوم. ریحانم همین روسری را دور گردنش بسته بود. بلوز سورمه ای را پس ندادند و گفتند سوزانده ایم. تمام لباسهایی که روز اجرای حکم تنش بود.
دو روز قبل از اعدام، یکی از معلمهای زندان شهرری شالی که ریحان طراحی کرده بود برایش آورد. شال کرم رنگی که رویش چند پروانه گلدوزی شده بود. در ملاقات آخر نشانم داد و گفت بالاخره پروانه ها روی شال نشستند. غافل بودم از اینکه چند ساعت بعد خودش پروانه ای در باغ سوخته زندگی م خواهد بود. شال پروانه ای، همراه با طناب، گلوی ظریفش را فشار داد و فریاد من به آسمان رفت.
این روسری را دور گردنم بستم تا بيشتر احساسش كنم، نشد. نمیتوانم خودم را جای او بگذارم. همانطور که او نمیتواند معنای بازمانده ی اعدام را درک کند.
روی شانه ام میاندازمش. بخود میگویم هر دوی ما با همیم. بسیار نزدیک به هم. اما مثل هم نیستیم. از یکدیگر تاثیر پذیرفته و میپذیریم. اما مثل هم نیستیم.
به روسری روي شانه ام دست میکشم و با خود فکر میکنم زندگی برای انسان مثل شهد شکرین است. چه میشود که جوانی در عهد شباب برای هستی ش تعریفی دیگر پیدا میکند؟
در این میان، جوهره ی هستی من چیست؟ زندگی م تا کجا شیرینی ش را حفظ میکند؟ مرز میان بودن و نبودن کجاست؟
یقین دارم پاسخ نهایی را نیافته ام. اما تا اینجا فهمیده ام که چه بسیارند انسانهایی که سلولهایشان حیات دارند اما مرده اند. پیش از مرگ مرده اند. و بسا انسانهایی که تنشان خاک شده اما در معنا زنده اند.
کسانی که به عهد خود با خویش وفادار ماندند و به انسانیت تعظیمی سرو گونه کردند. کسانی که پیش از مرگ تن، به گوهر هستی دست یافته و فضیلتهای بشری را احیا کردند. کسانی که ایستادند و ارزشهای ناب انسانى را خلق کردند. نام بسیاری از این سروقامتان را در طول تاریخ گم کرده ایم. اما روح آنان به انسانیت جلوه ای درخشان داده است.
روسری را از روى شانه هايم برداشته و به قلبم فشار میدهم. با خود میگویم: بوی این روسری مرا به یاد سر پرشوری میاندازد که روزی بر دامنم گرفتم و یک دنیا اشک نباریده را در چشمهایم حبس کردم. به یاد کسی که مرگ را با معنایی دیگر يافت.
اکنون از مرگ نمى ترسم، مرگ در مشتم خاک شده است، روسرى اين را فریاد میزند.
همچنانکه روزی جوانی بیست و شش ساله چشم در چشم مرگ انداخت و ايستاده رفت، کلامی گفت و رفت. با زیبایی و لبخند. جانش از روسری هم سبک تر بود، وقتی بالهای پروانه ای خود را گشود و رفت. میخواهم با نگاه ریحان دنیا را ببینم. با چشم ریحان، مادر ریحان باشم.»

برگرفته از فیس شعله پاکروان

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
اشتراک:

برای بیست و نه سالگی ریحانه جباری


خانم شعله پاکروان در سالگرد ۲۹امین سالروز تولد ریحانه جباری که خود به آ‌ن ریحان می گوید، بدون ریحان اما با یاد و خاطرات ریحان جشن کوچکی ترتیب داده بود و میهمانانی هم در این جمع شدن او را همراهی کردند. شعله پاکروان این جشن را که با چهره های خندان اما دلهای پر خون بود با کلمات به تصویر کشیده که با هم متن کامل این دلنوشته را میخوانیم:
«وه كه چه پر ستاره است آسمان غمزده ميهنم,
امروز ريحان ٢٩ ساله شد... تولدت مبارك,
آن كه كشتستم پى مادون من,
مى نداند كى نخسبد خون من

سالگرد پروانگى ریحان را ناتمام گذاشتند. مأموران حاضر در بهشت زهرا در حالى كه هيچ ”معذور” هم نبودند، هجوم آوردند و مراسم را به هم زدند و گرفتند و بردند و ...
عزيزانى كه يك سينه سخن داشتند و چه حرفهايى كه بايد گفته مى شد و نشد. راستى چرا؟
وقتى كه جاى قاتلان و متجاوزان به حقوق مردم و بى گناهان و ستمديدگان و قتل عام شدگان عوض شود و اينها به جاى آنان سر به دار شوند، خوب همين است ديگر. امثال مرتضی سربندى و همپالکی هایش مى شوند مظلوم، ريحانه ها هم ظالم و مستوجب مجازات. هركس كه هم شكوه يى بكند، بايد خودش حساب پس بدهد كه چرا شكوه كرده و افشا كرده و ”اشاعه” داده است. بگذريم. آن روز، حرفهای ناگفته زیادی در انتظار بیان، بر لبهای مهمانان خشکیده بود. امروز در فضايى از شادى و سرور از تولد انسانى كه نگذاشتند بيست و هفتمين بهار زندگيش را ببيند، بخشی از ناگفته های آن روز بر زبان ها جاری شد.
در بیست و نهمین سالروز به دنیا آمدن ريحان، من و ما، جشنى كوچك برپا كرديم، دوستان مادرانه، ندای زنان ایران و کانون صنفی معلمان به خانه مان آمدند. عزیزانی همراه جعفر عظیم زاده و خانواده اش هم آمده بودند. آنان كه سخن مى گفتند، با واژه هایى سرشار از عشق و محبت به یادم آوردند ۲۹سال پيش، نوزاد دخترى به دنیا آوردم که هرگز دردی به وجودم تحمیل نکرد. درد را اما آنها كه او را به زندان انداختند و سر به دارش كردند به جانم ريختند.
هر چه دوران کودکی ريحان آرام و بی درسر بود. از نوزده سالگی به مرکز حادثه ها پرتاب شد. هر چه بیشتر درد کشید مقاومتر شد. متفکرتر و مهربانتر.
ميهمانان شروع به سخن كردند، هركس صحبتی کرد و من بیش از پیش به عمق نفوذ کلام ریحان که در نامه هایش موج میزند پی بردم.
بی شک چیزی که در قلبم موج میزد نشان از پیوستن جویبارهای کوچک آگاهی بود. در سرنوشت ریحان نشانه های بدیعی از رنج دیده میشود که او را به عمق دردهای اجتماعی بخصوص مطالبات زنان پیوند زده است. به قول یکی از حاضران، ریحان میتوانست نقطه سیاه دیگری از انبوه سیاهی های پنهان جامعه باشد. اما او انتخاب دیگری کرد و با همدردی و تاثیر مثبت بر روی هم بندان سیه روزش و مخالفت با شرایط تحمیلی از سوی سیستم، تبدیل شد به شمعى فروزان در تاریج مبارزات زنان در ميهنمان.
تاکید مهمانانم به اینکه ریحان، تنها، دختر من نیست و در قلب بسیاری از ایرانیان خانه کرده، مرا به این نکته آگاه کرد که هویت هر انسان با انتخاب آگاهانه و مبارزه با شرایط تحمیل شده غیرانسانی شکل میگیرد. آنچه یک فرد را تعریف میکند عملکرد او در فاصله بین تولد تا مرگ است. مهم نیست در چه محیطی با چه شرایط فرهنگی زندگی میکنی. مهم این است که میخواهی چه باشی و چگونه هستی خود را تعریف کنی. از كجا آمدن اهميتى ندارد، به كجا رفتنت مهم است.
اکنون، ۲۹سال پس از آن شب که در بیمارستان پاسارگاد تهران دختری با 3.350 کیلوگرم وزن، خودش را وارد زندگیم كرد، خود را مادری میدانم که هر لحظه از فرزندش چیزی مى آموزد.
من به ريحان آموختم کلمات را چگونه به زبان آورد. یادش دادم چگونه قدم به قدم راه برود. در بیماری ها تيمارش كردم. برایش لالایی خواندم تا بخوابد. اما او به من آموخت چگونه از آموخته هایم استفاده کنم. چگونه به دنبال گوهر انسانی بگردم؛ در وجود خودم و ديگران. چگونه بينديشم و چگونه به افکارم جامه عمل بپوشانم.
ريحانه به من آموخت كه چگونه بایستم. چگونه باورهایم را به بوته آزمایش بگذارم. چگونه همچون شعله يى فروزان و سوزان زندگی را پاس بدارم.
اکنون نمیدانم آنچه مینویسم حرفهای من است یا ریحان؟. آنچه میبینم یا میشنوم، راهی که میروم، تصمیمی که میگیرم مربوط به من است یا ریحان؟. ما یکی شده ایم. من در او حلول يافته ام يا بهتر بگويم او در من. عشق، روح مرا به جان او پیوند زده است. پیوندی ناگسستنی. این پیوند چنان است که جعفر ناخوداگاه مرا ریحان صدا زد... اين ”ناخودآگاه” صدا زدن را بازهم ديده ام. و وجودم غرق سرور مى شود.
اکنون این ریحان است که در من میجوشد. شهین گفت که ریحان به جان و بطنم بازگشته. همچنان که فرزندان بی گناه دیگر به جان مادرانشان بازگشته اند.
بر من است امروز و فردا بر وی است
خون چون من کس چنین ضایع کی است‌‌
اینگونه است که بیش از پیش گفته ی ریحان را درک میکنم که: با هر تولد رسالتی بر دوش انسان گذاشته میشود.
اکنون نمیدانم که امروز تولد ریحان بود یا مادرش. مادری که قلبش را به قلب هزاران زن دیگر پیوند زده. زنانی که پاره های تنشان را در گورهای بی نام و نشان جستجو کرده و هر شب در خیالشان به طلوع اخترى تابناك در آسمان این سرزمین میاندیشند.
وه كه چه پرستاره است آسمان غمزده ميهنم.
پ. ن
امشب شمعهای روشن را با آرزوهای خوب برای جوانانمان فوت کردیم و کیک را قسمت کردیم. با چهره های خندان و دلهای پر خون. با دندانهای فشرده بر جگرهای خسته. با امید اینکه هیچ مادری به درد هجران و فقدان پاره تنش مبتلا نشود.»

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi
اشتراک:

نوشته‌های پر بیننده

برچسب‌ها

۱۸تیر۷۸ (1) آبادان (5) آبدانان (2) آبیک (1) آذربایجان شرقی (1) آرایشگر (1) آرش خدری (1) آمل (11) ابراهیم رئیسی (1) ابهر (1) احمد حیدری (1) اراک (10) ارداق (1) اردبیل (5) ارشد تاجمیر (1) ارومیه (7) استان خوزستان (1) اسدآباد همدان (1) اسلام‌آباد غرب (7) اسلامشهر (11) اشکذر (1) اشنویه (7) اصفهان (52) اعدام (41) افغانستان (3) اقلید فارس (2) الیگودرز (3) امین رمضانی (1) انتخابات (1) اندیشه کرج (2) اندیمشک (6) انقلاب (1) انقلابی صدیق محمود بریسمی (1) اهواز (22) ایذه (23) ایران (7) ایرانشهر (5) ایلام (9) ایوان غرب (1) باباحیدر (1) بابل (3) بازار (1) بازداشت (1) بانه (4) بجنورد (1) برادر (1) بروجرد (3) بستک (1) بسیج (2) بلوچ (2) بندر انزلی (3) بندر گرگان (1) بندرعباس (3) بنزین (1) بوشهر (3) بوکان (24) بومهن (2) بهاران٫ خانواده های شهدا٫ نوروز٫ آزادی٫ پیشتازان راه آزادی ایران قیام (1) بهارستان (3) بهبهان (14) بهشت زهرا (6) بهشهر (1) بی بی سکینه (1) بیجار (1) بیمارستان (1) بیمارستان لقمان (1) پاسداران (1) پاکدشت (2) پاکدشت ورامین (1) پدر (5) پرستار (1) پزشک (1) پیرانشهر (10) پیشتازان راه آزادی ایران (2) پیشتازان راه آزادی ایران - قیام (1) پیشتازان راه آزادی ایران قیام (13) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهدای راه آزادی٫ ریحانه جباری٫ شعله پاکروان٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهدای راه آزادی٫ مصطفی کریم بیگی٫ماری کریم بیگی٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهدای قیام٫ تهران٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهرام احمدی٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهرام احمدی٫ اعدام٫ زندانی٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهرام احمدی٫ ریحانه جباری٫ اعدام٫ شعله پاکروان٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ تظاهرات٫ خرداد٫ مادر٫ باغ٫ بهشت زهرا٫ رشت٫ مسعودهاشم زاده٫ ندا آقاسلطان٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ جوان٫ چهارمحال و بختیاری٫ بلداجی (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ خرداد٫ ۸۸٫ ندا٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ شعله پاکروان٫‌اعدام٫ مادر٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ شهید٫ مادر٫ اعدام٫ (1) پیشتازان راه آزادی شهدای راه آزادی ایران (5) تالش (2) تبریز (5) تجدید عهد بر سر مزار شهیدان قیام در شب یلدا (1) تربت جام (1) تظاهرات (5) تظاهرات سراسری (1) تکاب (1) تنکابن (1) تویسرکان (3) تهران (165) ثلاث باباجانی (1) جوانان (4) جوانرود (22) جوی‌آباد (2) جهرم (1) چابهار (1) چالداران (1) چالوس (1) چهاردانگه (2) حزب کومله (1) حمیدیه (2) خاش (15) خاکسپاری (1) خامنه ای (2) خانواده های شهدا٫ پیشتازان راه آزادی ایران قیام٫ ایران٫ستاربهشتی (1) خرم‌آباد (9) خرمدره (1) خرمشهر (7) خمام (1) خمین (1) خمینی شهر (1) خوزستان (20) دانشجو (13) دانشگاه چمران (1) دانشگاه شیراز (1) دانشگاه هنر (2) درگهان (1) دزج قروه (1) دزفول (7) دستگیری (1) دشتی پارسیان (1) دلاور (1) دورود (10) دهدشت (2) دهگلان (4) دهلران (1) دیواندره (7) راسک (1) رامهرمز (1) رامین حسین پناهی (1) راهپیمایی (1) رای (1) رباط کریم (1) رژیم ضدبشری آخوندی (1) رشت (16) رضوانشهر (2) رمضان شهر (1) روبار کرمان (1) رودخانه کارون (1) رودسر (1) روستای زیندشت سلماس (1) ریحانه جباری (1) ریحانه جباری٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ یادگاری٫ معلم٫ شیراز٫ تهران٫ تاریخ٫ امیرکبیر٫ دختر٫ زن٫ عکس٫ (1) زاهدان (129) زرینشهر (1) زنان شهید (98) زنجان (9) زندان (6) زندان اوین (2) زندان تهران بزرگ (1) زندان گوهردشت (8) زندان مرکزی کرج (1) زندانی سیاسی (2) زندانیان جرایم عادی (1) ساری (4) سازمان مجاهدین خلق ایران (4) سامان (2) سپاه (2) ستار بهشتی (1) ستار بهشتی٫ کارگر٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ بیانیه٫ شکنجه٫ زندان٫ دکتر٫ گوهرعشقی٫ مردم٫ (1) سده اصفهان (1) سرآسیاب (2) سراوان (2) سرباز (1) سرپل ذهاب (1) سردشت (3) سرکوبگر انتظامی (1) سعيد زینالی٫ مادر سعید زینالی٫ اژه ای٫ شهیدان٫ قیام عاشورا٫ پیشتازان راه آزادی ایران قیام (1) سقز (12) سکته قلبی (1) سمیرم (4) سنقر (3) سنگ قبر٫ مصطفی کریم بیگی٫ شهید راه آزادی٫ پیشتازان راه آزادی ایران - قیام (1) سنندج (34) سیرجان (3) سی‌سخت (1) سیلاب (1) شادگان (2) شاندرمن (1) شاهین دژ (2) شاهین شهر (3) شعله پاکروان (1) شغل آزاد (1) شکنجه (16) شلیر خضری٫ شهیدقیام٫ پیرانشهر٫ دانشجو٫ دانشگاه تهران٫ خانواده٫ خرداد۸۸٫ (1) شلیک (2) شلیک پاسداران (1) شورای امنیت (1) شوش (2) شوشتر (4) شهادت (3) شهدای نوجوان (130) شهر ری (3) شهر قدس (2) شهر قدس تهران (1) شهر کرد (1) شهرام احمدی٫ اعدام٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ (1) شهرام احمدی٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ (1) شهرام احمدی٫ زندانی سیاسی اهل سنت٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ کردستان٫‌سنندج٫ (1) شهرقدس (7) شهرک آلارد رباط کریم (1) شهرک اندیشه (3) شهرک صدرا (2) شهریار (23) شهید راه آزادی حبیب الله گلپری پور (1) شهید راه آزادی حسن میرزاخان٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ تهران٫ گاندی٫ سرزمین٫ کوروش٫ (1) شهید راه آزادی حسین ملاحی (1) شهید راه آزادی رامین پوراندرجانی (1) شهید راه آزادی روح الله نظری (1) شهید راه آزادی سجاد قائد رحمتی (1) شهید راه آزادی محمد صالحی (1) شهید راه آزادی محمدحسین برزگر (1) شهید راه آزادی مراسم (1) شهید قیام (1) شهید قیام 78 (1) شهید قیام شهاب ابطحی (1) شهید قیام کیوان گودرزی (1) شهید قیام نوید بهبودی (1) شهیدان سرفراز قیام مردم ایران (1) شهیدان قیام (899) شهیدان قیام سراسری مردم ایران (2) شهیدان قیام مردم ایران (1) شهیدقیام٫ اشکان سهرابی٫ ندا آقاسلطان٫ مسعودهاشم زاده٫ علی فتحعلیان٫ سعیدعباسی٫ بهمن جنابی٫ خرداد۸۸٫ (1) شهیدقیام٫ مبینا احترامی٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ دانشگاه تهران٫ لباس شخصی٫ (1) شهین مهین فر (1) شیراز (47) صفاشهر (1) عاشورا۸۸ (5) عدالت (1) عزت ابراهیم نژاد (1) عشق جاویدانم (1) عفو بین‌الملل (1) فارس (3) فبام دی۹۶ (1) فردیس (1) فردیس کرج (13) فنوج (1) فولادشهر (1) فومن (2) فیروزآباد فارس (1) قائمشهر (4) قتل (3) قرچک ورامین (1) قروه (1) قزوین (3) قشم (1) قصرشیرین (1) قلعه سحر (1) قلعه‌حسن‌خان (1) قم (2) قوچان (3) قهدریجان (7) قیام (8) قیام ۱۴۰۱ (704) قیام ۸۸ (5) قیام ۹۷ (1) قیام آبان۹۸ (393) قیام تیر۱۴۰۰ (8) قیام دی۹۶ (44) قیام کازرون (5) قیام لردگان (1) قیام۱۴۰۱ (8) قیام۸۸ (54) قیام۸۹ (2) کازرون (4) کاشمر (1) کامیاران (8) کرج (58) کردستان (13) کردکوی (1) کرمان (4) کرمانشاه (42) کریم آباد (1) کشاورز (1) کنگان (1) کنگاور (2) کوت عبدالله (1) کوی دانشگاه تهران (1) کهریزک (4) کیاشهر (1) کیانشهر (1) کیانشهر گیلان (1) کیش (1) گچساران (1) گرگان (1) گرمسار (1) گلستان (1) گلشهر (2) گلوگاه (1) گنبد کاووس (1) گیلان (5) گیلان غرب (2) لاشار (1) لاهیجان (4) لردگان (1) لرستان (4) لنگرود (5) مادران دادخواه (8) مارلیک کرج (3) ماهشهر (41) متل قو (1) مرودشت (1) مریم رجوی (5) مریوان (9) مزار شهیدان (77) مسجد سلیمان (1) مشکین‌دشت (1) مشهد (12) ملارد (11) ملایر (1) ملکشاهی (1) ملک‌شهر (2) منظریه کرج (1) مهاباد (17) مهرشهر کرج (4) میدان آزادی (1) میدان هفت تیر (1) نجف آباد اصفهان (2) نسیم‌شهر (2) نوشهر (8) نهاوند (1) نیشابور (1) ورامین (2) وزارت اطلاعات (1) هادیشهر (1) هرسین کرمانشاه (1) هشتگرد (1) همدان (1) یاسوج (3) یافت‌آباد (2) یزدانشهر (4) یزدانشهر اصفهان (2)

Blog Archive

بازدید وبلاگ