گذري كوتاه بر زندگی و مرگ جمال حسینی


سید جمال حسینی متولد ۱۳۶۱، متولد زنجان، کارگر ساده‌ای بود که در واکنش به تصویر هر روزه نابرابری‌هايي که مشاهده می‌کرد بر اساس وجدان بیداری که داشت، فعالیت مدنی در راه بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران را انتخاب کرد.

شاید اولین تجربه عینی جمال از موضوع نقض حقوق بشر در ایران باز می‌گردد به اعدام دایی‌اش در قتل عام زندانیان سیاسی دهه شصت، این اعدام و تاثیرات عمیق آن بر جمال آن چنان بود که به گفته خودش یادآوری هر روزه آن او را فردی معترض و مطالبه گر بارآورد، جمال در سالهای نوجوانی علیرغم از دست دادن پدر و وجود مسئولیت در قبال خانواده به فعالیت‌های مدنی، فردی و خودجوش روی آورد.
فعالیت‌هایی چون شرکت در تجمعات، گزارشگری و وبلاگ نویسی، او در این مسیر مورد بازداشتهای کوتاه مدتی نیز قرار گرفت اما صرفا به دلیل شناسائی توسط وزارت اطلاعات و تلاش آن‌ها برای بازداشتش و بیم از جان بود که از کشور خارج شد. او در سال ۸۳ در سن ۲۲ سالگی به ترکیه رفت و پروسه پناهندگی طولانی خود را اغاز کرد، پرونده‌ای که هر چند طی آن کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل او را بعنوان یک پناهنده که جان و امنیت‌اش در خطر است پذیرفت اما هیچگاه موجبات انتقال جمال به كشور امن را فراهم نکرد.

سابقه فعالیت و ویژگی‌های فعالیت جمال
جمال به دلیل پیدا نکردن ظرف مناسب فعالیت، تا قبل از خروج از کشور فعالیت‌های پراکنده و خودجوشی داشت و پس از خارج شدن نیز با وبلاگ نویسی و سپس راه اندازی کمیته‌های کوچکی برای دفاع از زندانیان سیاسی تلاش کرد. 
کار شبانه روزی و بدون چشم داشت، خستگی ناپذیری، روحیه بالا، خلاقیت، مهربانی و شجاعت جمال از ويژگيهاي برجسته شخصيت جمال بود.

جمال به یکی از اهداف دستگاه تبلیغاتی نهادهای امنیتی و افراد ساده لوح یا غرض ورز تبدیل شده بود.

طی یک دهه اخیر، بطور میانگین او روزانه بیش از ۱۸ ساعت فعالیت می‌کرد، خورشید برای جمال با زنگ تلفن یک قربانی یا یک زندانی طلوع می‌کرد و خواب وقتی به چشمانش می‌آمد که دیگر نای فعالیت نداشت، غذا را پشت کامپیوترش می‌خورد و البته وقتی می‌خورد که فراغتی در کار می‌دید. او آرمان‌های انسانی‌اش را در فعالیت‌های هر روزه‌اش می‌جست...

مرگ جمال
پیکر بی‌جان جمال صبح روز پنجم آگوست در منزلش یافت شد، پزشکی قانونی زمان پیدا شدن پیکر را بین ۳ تا ۹ ساعت بعد از فوت تخمین زد، دادستان شهر نوشهیر مرگ را مشکوک خواند و خواستار رسیدگی دقیق به آن شد، پیکر در آنکارا و استانبول مورد انواع نمونه برداری‌ها و آزمایشات قرار گرفت، نهایتا پزشکی قانونی اعلام کرد دلیلی برای مرگ غیر طبیعی، قتل یا خودکشی نیافته است با اینحال نمی‌تواند علت دقیق مرگ را مشخص کند زیرا پیکر علیرغم گرمای هوا با سه روز تاخیر سوال برانگیز، کالبدشکافی شده است و این تاخیر باعث آسیب دیدگی بافت‌های داخلی پیکر شده است. 
 جمال سال‌ها بدون استراحت و رسیدگی، بی‌اعتنا به اموری چون تعذیه وسلامت، بصورت تمام وقت در محیط بسته‌ای چون منزل کار سنگین و فشرده فکری و عملی انجام داده بود، بنابراین حتی اگر جمال به دلیل عارضه پزشکی ناشی از این سبک زندگی در دهه سوم زندگی‌اش در حالی که سابقه بیماری خاصی هم نداشت فوت کرده باشد باز هم این عارضه و حصول آن نمی‌تواند از پیامدهای کار طولانی و فداکاری‌های روزمره او جدا باشد. کافی است در نظر بگیرید صحنه کشف پیکر جمال بخصوص کامپیو‌تر او نشان می‌داد او حتی در زمان مرگ نیز در حال فعالیت و انجام وظایف کاری روزانه‌اش بوده است. 

اشتراک:

پيشتاز راه آزادي ايران ـ بهروز آلخاني


«بهروز آلخانی» فرزند مردم فارس، متولد سال ۱۳۶۴، شهروند کُرد ساکن سلماس، در تاریخ ۷ بهمن‌ماه ۱۳۸۸، از سوی نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات در شهر سلماس، بازداشت شد. او نزدیک به ۱۹ ماه را در بازداشتگاه‌های امنیتی شهر سلماس، خوی و ارومیه به سر برد و مورد شکنجه‌‌های جسمی و روانی قرار گرفت.
«بهروز آلخانی» به همراه ۱۵ تن دیگر در ۷ بهمن‌ماه ۱۳۸۸، توسط نیروهای امنیتی در شهر «سلماس» به اتهام “رابطه با پژاک” بازداشت شد. او پس از چند ماه با اتهام جدید “مشارکت در قتل دادستان خوی” روبرو شد و در «شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه» به ریاست «قاضی چابک» به اتهام “همکاری موثر با پژاک” و “قتل دادستان شهرستان خوی” به اعدام محکوم شد.
«بهروز آلخانی» همچنین در پرونده‌ای دیگر به اتهام “حمل و نگهداری سلاح گرم” به تحمل ۱۰ سال زندان محکوم شد. برادر او در این باره گفته: “در هنگام بازداشت هیچ سلاحی از وی کشف نشده و تنها برای اینکه ادله کافی برای اثبات قتل دادستان در اختیار نداشتند این اتهام را به بهروز وارد کردند.”
پيكر بهروز را پس از اعدام به خانواده اش ندادند و مانع برگزاري هرگونه مراسمي براي او شدند.

اشتراک:

به ياد پيشتاز راه آزادي بهرام احمدي


تاریخ اعدام: ۶ دی ۱۳۹۱
محل: کرج، تهران، ايران
نحوه اعدام: حلق آویز

آقای بهرام احمدی ۲۰ ساله،‌ مجرد و از کردهای سنی ساکن شهر سنندج بود. او دانش‌آموز سال آخر رشته ریاضی فیزیک در دبیرستان آزادگان بهاران در سنندج بود. آقای احمدی نهمین و آخرین فرزند خانواده‌ و پدرش کارگر بود. به گفته پدرش، آقای احمدی فعالیتهای مذهبی و اجتماعی‌ خود را از سال ۱۳۸۵ در مدرسه و مسجد شروع کرده بود و کمک به فقرا و نیازمندان و روشنگری مردم درباره ظلم‌های حکومت هدفش بود.
به گفته یکی از نزدیکانش عمده فعالیت‌های بهرام پخش جزوه‌ و سی‌دی‌هایی بود که توجه مردم را به توهین مقامات مذهبی شیعه به باورهای اهل سنت جلب می کرد اما وی عضو هیچ گروه و سازمانی نبود. آقای احمدی و دیگر زندانیان محکوم به اعدام عقیده امام شافعی را تبلیغ می کردند و برای جلوگیری از اینکه به اسم دین از مردم سوءاستفاده شود تلاش می کردند (مرکز حامیان حقوق بشر، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳).
به گفته نزدیکانش، آقای احمدی پسری آرام، مهربان و درسخوان بود. وقتی زندانی تازه‌واردی به زندان می‌آمد آقای احمدی وسایل مورد نیازش را تهیه می کرد تا کمی از رنج و سختی تحمل زندان در روزهای اول را برای زندانی کم کند. او در پاسخ به سوال همبندیش که آرزویت چیست، گفته بود که دوست دارد به سرای سالمندان برود و به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی سر بزند که بچه‌هایشان آنها را رها کرده‌اند و لیستی از چیزهایی را که آنها دوست دارند، بگیرد و برایشان تهیه کند. 
آقای احمدی در نیمه‌ شب ۲۸ شهریور سال ۱۳۸۸ توسط نیروهای وزارت اطلاعات و بدون نشان دادن حکم جلب به خانواده، در خانه پدری خود واقع در سنندج، دستگیر شد. او هنگام بازداشت، تنها ۱۷ سال داشت. ۴ ماه پیش از بازداشت او، برادر بزرگش شهرام نیز بازداشت شده بود.
بهرام ۱۷ ماه در سلول‌های انفرادی بازداشتگاه‌های اداره اطلاعات در شهرهای سنندج،‌ همدان و تهران زندانی بود.
بهرام احمدی در طول دوران بازداشت، در بازداشتگاه‌های اداره اطلاعات به صورت مستمر تحت شکنجه‌های روحی وجسمی قرار داشت. به گفته یکی از همبندیانش که او را در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج دیده بود، بازجویان وزارت اطلاعات با شوکر برقی و شلاق او را شکنجه کرده، او را برای مدتها گرسنه نگاه داشتند و با تهدید به دستگیری و آزار اعضای خانواده‌اش از او خواستند که به ارتباط با گروه‌های تند‌رو و معاند اعتراف کند. به گفته یک منبع مطلع، بازجویان آقای احمدی مدام به اعتقادات و مقدسات اهل سنت توهین می کردند و او را «سنی و حرومزاده و دشمن اهل بیت» خطاب کرده و به مادر و خواهرانش فحش‌های رکیک می دادند.
وي از ملاقات با خانواده و دسترسی به وکیل در طول دوران بازداشت محروم بود. بازجویانش به جز چند بار، به او اجازه تماس تلفنی با خانواده‌اش را ندادند.
بهرام احمدی در اسفند ماه ۱۳۸۹ به اندرزگاه شماره یک زندان رجایی‌شهر که محل نگهداری زندانیان با جرم‌های سنگین بود، منتقل شد. در بهمن ۱۳۹۰ به همراه سایر زندانیان اهل سنت به اندرزگاه ۴، سالن ۱۰ زندان رجایی‌شهر و در ۲۳ آبان ۱۳۹۱ به زندان قزلحصار کرج منتقل شد.
شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران در ۲۳ بهمن ۱۳۸۹، آقای احمدی و ۹ تن دیگر از متهمان این پرونده را غیرعلنی محاکمه کرد. به گفته چهارتن از متهمان این پرونده، دادگاه به متهمان اجازه داشتن وکیل اختیاری را نداد. متهمان وکیل تسخیری خود را برای بار اول چند دقیقه پیش از محاکمه ملاقات کردند و وکالت‌نامه را امضا کردند. وکیل همان موقع به آقای احمدی و دیگر متهمان گفت که اگر اتهامات خود را قبول کنند به سنندج بازگردانده می شوند و پس از مدتی آزاد خواهند شد. متهمان با چشم‌بند و دست‌بند و پابند در مقابل قاضی دادگاه قرار گرفتند و محاکمه آنها تنها ده دقیقه طول کشید به گفته آقای احمدی و سایر متهمین در دادگاه قاضی از آنها سوال خاصی نکرده و برخورد بسیار توهین‌آمیزی با آنها داشت 
بنابر نامه چهارتن از متهمان این پرونده، اتهام این متهمان از جمله آقای احمدی «محاربه» از طریق «ارتباط با گروهک سلفی معاند» و «تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در کلاسهای اعتقادی و سیاسی، نگهداری و خرید و فروش کتب اعتقادی اهل سنت و سی‌دی‌های سخنرانی» بود.
از مدارک و شواهد ارائه شده در دادگاه اطلاع دقیقی در دست نیست. اما بنابر گفته متهمان این پرونده، اعترافات متهمان مبنای صدور حکم بوده است. همچنین، بنا بر اطلاعات موجود، بازجویان آقای احمدی، تبلیغ عقاید مذهبی را تلاش برای براندازی نظام می دانستند. آقای احمدی به یکی از همبندان خود گفته بود که در دوران بازجویی به او گفته بودند که اعدام خواهد شد. «شما دارید باورهایی که ما ۳۵ سال تلاش کردیم تا کم رنگش کنیم را زنده می‌کنید... دشمنی شما با آرمان‌های انقلاب، محاربه با خدا و پیامبرش است٬ شما محاربید. شما باید قبول کنید که قصد براندازی نظام را داشتید.» نماینده زندانیان اهل سنت و برخی از متهمان این پرونده از جمله آقای احمدی اعلام کرده‌اند که با شکنجه و تحت فشار از متهمان اعترافات دروغین گرفته‌اند.
ماموران امنیتی و مقامات قضایی از زمان بازداشت تا دادگاه به متهم اجازه ملاقات با خانواده و یا انتخاب و دیدار با وکیل ندادند. بنابر شهادت سایر متهمان پرونده، دادگاه رسیدگی به اتهام‌ها٬ بدون رعایت موازین حقوقی برگزار شد و اجازه صحبت و امکان دفاع به متهمان داده نشد. این متهمان خود را پیرو مذهب شافعی می‌دانند و هر نوع ارتباطی را با گروههای سلفی و تند‌رو انکار می کنند. به گفته آنان در روز برگزاری دادگاه،‌ وکیل تسخیری با وعده دروغ بازگرداندن آنها به شهر محل زندگی‌اشان و آزادی‌اشان، آنها را به قبول اتهاماتشان تشویق کرد. آنها یادآور شدند با توجه به اینکه بعد از ماهها تحمل سلول انفرادی و شکنجه وضعیت روحی بسیار آشفته‌ای داشتند، این وعده‌ها و مخصوصا امید بازگشت به سنندج باعث شد که اتهامات را قبول کنند.
بهرام احمدی در وصیتنامه ویدیویی که در داخل زندان تهیه کرده است اتهامات عنوان شده علیه خود و سایر متهمان را تماما رد کرده و می گوید: «تمام اتهامات قبیحی که حکومت از طریق رسانه‌های خود به ما نسبت داده دروغ است و ما از آنها اعلام برائت میکنیم و اگر چیزی بر زبان ما و تعدادی از برادران اهل سنت جاری شده یا به ما نسبت داده شده تماما زیر فشار و شکنجه بوده است.»
وی به برخورد بسیار قبیح و حرفهای توهین‌آمیز قاضی دادگاه اشاره کرده و تصریح می کند که در دادگاه «حتی به من اجازه صحبت کردن نمی داد.»
بهرام همچنین به توهین‌هایی که او را به فعالیت مذهبی وا داشته اشاره می کند: « بعد از اینکه دو آخوند به نامهای آخوند بیژه دانشمند و آخوند جویباری توهین‌های بسیار زشت و قبیحی به مادر مومنان ...و به دیگر اصحاب بزرگوار پیامبر کردند و به مقدسات اهل سنت و ایمان و اعتقاد اهل سنت توهین کردند....و چون ما از این بزرگواران دفاع کردیم الان نزدیک به ۴ سال است درزندان بسر می بریم و بجای اینکه بیان و این آخوندها را محاکمه کنند و توهین‌هایشان جواب داده شود ما محکوم شدیم.»
او در دفاع از خود می گوید: « اتهام من دفاع از آبرو و شرف مادر مومنان و خلفای اسلام و یاران رسول الله و دفاع از توحید و مبارزه با شریک قرار‌دادن برای خدای متعال است.» به گفته یک منبع مطلع، آقای احمدی معتقد بود که مقامات ایران اصلا دیندار نیستند. وی معتقد بود که رهبر جمهوری اسلامی که خود را نماینده امام زمان می‌داند، ادعای شریک بودن با خدا می‌کند و مقامات٬ روشنگری در مورد این اعتقادات را محاربه می دانند.
بهرام احمدی به همراه ۵ تن از متهمان این پرونده در ۷ دی ماه ۱۳۹۱ ، بدون رعایت تشریفات اجرای حکم و بدون اطلاع خانواده، مخفیانه در زندان قزلحصار اعدام شد. طبق نامه‌های پدر و مادرش، مسئولان زندان به آقای احمدی اجازه تماس و ملاقات آخر با خانواده‌اش را ندادند و آنها خبر اعدام فرزندشان را از نماینده مجلس شهرشان شنیدند.
مسئولان قضایی و امنیتی جنازه آقای احمدی را به خانوده‌اش ندادند و او را فقط با حضور پدرش در بخش اعدامی‌های قبرستان بهشت سکینه در کرج دفن کردند. خانواده، خبر اعدام آقای احمدی را تا شش ماه بعد به مادرش ندادند. مادرش زمانی از اعدام فرزندش اطلاع پیدا کرد که برای ملاقات فرزند دیگرش شهرام به زندان رجایی‌شهر مراجعه کرده بود. مادر برادران احمدی با شنیدن خبر اعدام بهرام در سالن ملاقات زندان رجایی‌شهر دچار عارضه قلبی شد و به مدت یک ماه در بیمارستان بستری شد.

اشتراک:

به ياد شهيد راه آزادي ستار بهشتي


من مي جنگم من مي جنگم تا روزا آفتابي تر شه
من مي جنگم من مي جنگم تا آبيها آبي تر شه
تا آزادي برگرده دنيا رنگي شه
تا زنجير دستاي ما، مرگ هر چي دلتنگي شه
اشتراک:

برای پسر مبارزم امیر ارشد تاج میر


صدام دیگه بگوش خودم هم نمی رسه
گنگم . لالم . خفه ام
چرا نمی تونم اسمت رو فریاد بکشم ؟ تو که همیشه کنار منی
درد استخوانهای له شدت . درد کبودیهای تنت
درد چشمهای بازت وقت مرگ . همه ی وجودم رو دردناک کرده. و صدای شکستن اونها . لحظه های سیاه . سرد و یکنواخت منو . سیاه تر .
صدای نفسهای خواهان زندگی ت از حلقوم له شده ت
در گوش من سمفونی دردیه . که امانم رو گرفته .
هیچ کس فریادرس نیست .
همه خودشون رو به خواب زدن . نمی خوان بیدار شن .
بذار بخوابن
چرا ؟ چون درد من .... فقط درد منه

برگرفته از فیسبوک خانم شهین مهین فر
fb/shahin.mahinfar

****
امیر ارشد تاج میر شهید راه آزادی درروز عاشورای سال 88 برای دفاع از چند دختر که توسط نیروهای انتظامی اسیر شده بودند با فداکاری جلو رفت و با آنها درگیر شد و در حالیکه دختران نجات یافتند خودش توسط همین نیروها به شکل فجیعی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بعد در حالیکه پیکر مجروحش کف خیابان افتاده بود با خودروی نیروی انتظامی سه بار از رویش رد شدند و به ضدانساني ترين شکل او را زیر چرخهای خودرو له کردند.
شرم بر جلاداني كه انسانها را سلاخي مي كنند!
اشتراک:

سيروان نژاوي زنداني سياسي اعدام شد


اشتراک:

نوشته‌های پر بیننده

برچسب‌ها

۱۸تیر۷۸ (1) آبادان (5) آبدانان (2) آبیک (1) آذربایجان شرقی (1) آرایشگر (1) آرش خدری (1) آمل (11) ابراهیم رئیسی (1) ابهر (1) احمد حیدری (1) اراک (10) ارداق (1) اردبیل (5) ارشد تاجمیر (1) ارومیه (7) استان خوزستان (1) اسدآباد همدان (1) اسلام‌آباد غرب (7) اسلامشهر (11) اشکذر (1) اشنویه (7) اصفهان (52) اعدام (41) افغانستان (3) اقلید فارس (2) الیگودرز (3) امین رمضانی (1) انتخابات (1) اندیشه کرج (2) اندیمشک (6) انقلاب (1) انقلابی صدیق محمود بریسمی (1) اهواز (22) ایذه (23) ایران (7) ایرانشهر (5) ایلام (9) ایوان غرب (1) باباحیدر (1) بابل (3) بازار (1) بازداشت (1) بانه (4) بجنورد (1) برادر (1) بروجرد (3) بستک (1) بسیج (2) بلوچ (2) بندر انزلی (3) بندر گرگان (1) بندرعباس (3) بنزین (1) بوشهر (3) بوکان (24) بومهن (2) بهاران٫ خانواده های شهدا٫ نوروز٫ آزادی٫ پیشتازان راه آزادی ایران قیام (1) بهارستان (3) بهبهان (14) بهشت زهرا (6) بهشهر (1) بی بی سکینه (1) بیجار (1) بیمارستان (1) بیمارستان لقمان (1) پاسداران (1) پاکدشت (2) پاکدشت ورامین (1) پدر (5) پرستار (1) پزشک (1) پیرانشهر (10) پیشتازان راه آزادی ایران (2) پیشتازان راه آزادی ایران - قیام (1) پیشتازان راه آزادی ایران قیام (13) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهدای راه آزادی٫ ریحانه جباری٫ شعله پاکروان٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهدای راه آزادی٫ مصطفی کریم بیگی٫ماری کریم بیگی٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهدای قیام٫ تهران٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهرام احمدی٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهرام احمدی٫ اعدام٫ زندانی٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ شهرام احمدی٫ ریحانه جباری٫ اعدام٫ شعله پاکروان٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ تظاهرات٫ خرداد٫ مادر٫ باغ٫ بهشت زهرا٫ رشت٫ مسعودهاشم زاده٫ ندا آقاسلطان٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ جوان٫ چهارمحال و بختیاری٫ بلداجی (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ خرداد٫ ۸۸٫ ندا٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ شعله پاکروان٫‌اعدام٫ مادر٫ (1) پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ شهید٫ مادر٫ اعدام٫ (1) پیشتازان راه آزادی شهدای راه آزادی ایران (5) تالش (2) تبریز (5) تجدید عهد بر سر مزار شهیدان قیام در شب یلدا (1) تربت جام (1) تظاهرات (5) تظاهرات سراسری (1) تکاب (1) تنکابن (1) تویسرکان (3) تهران (165) ثلاث باباجانی (1) جوانان (4) جوانرود (22) جوی‌آباد (2) جهرم (1) چابهار (1) چالداران (1) چالوس (1) چهاردانگه (2) حزب کومله (1) حمیدیه (2) خاش (15) خاکسپاری (1) خامنه ای (2) خانواده های شهدا٫ پیشتازان راه آزادی ایران قیام٫ ایران٫ستاربهشتی (1) خرم‌آباد (9) خرمدره (1) خرمشهر (7) خمام (1) خمین (1) خمینی شهر (1) خوزستان (20) دانشجو (13) دانشگاه چمران (1) دانشگاه شیراز (1) دانشگاه هنر (2) درگهان (1) دزج قروه (1) دزفول (7) دستگیری (1) دشتی پارسیان (1) دلاور (1) دورود (10) دهدشت (2) دهگلان (4) دهلران (1) دیواندره (7) راسک (1) رامهرمز (1) رامین حسین پناهی (1) راهپیمایی (1) رای (1) رباط کریم (1) رژیم ضدبشری آخوندی (1) رشت (16) رضوانشهر (2) رمضان شهر (1) روبار کرمان (1) رودخانه کارون (1) رودسر (1) روستای زیندشت سلماس (1) ریحانه جباری (1) ریحانه جباری٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ یادگاری٫ معلم٫ شیراز٫ تهران٫ تاریخ٫ امیرکبیر٫ دختر٫ زن٫ عکس٫ (1) زاهدان (129) زرینشهر (1) زنان شهید (98) زنجان (9) زندان (6) زندان اوین (2) زندان تهران بزرگ (1) زندان گوهردشت (8) زندان مرکزی کرج (1) زندانی سیاسی (2) زندانیان جرایم عادی (1) ساری (4) سازمان مجاهدین خلق ایران (4) سامان (2) سپاه (2) ستار بهشتی (1) ستار بهشتی٫ کارگر٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ قیام٫ بیانیه٫ شکنجه٫ زندان٫ دکتر٫ گوهرعشقی٫ مردم٫ (1) سده اصفهان (1) سرآسیاب (2) سراوان (2) سرباز (1) سرپل ذهاب (1) سردشت (3) سرکوبگر انتظامی (1) سعيد زینالی٫ مادر سعید زینالی٫ اژه ای٫ شهیدان٫ قیام عاشورا٫ پیشتازان راه آزادی ایران قیام (1) سقز (12) سکته قلبی (1) سمیرم (4) سنقر (3) سنگ قبر٫ مصطفی کریم بیگی٫ شهید راه آزادی٫ پیشتازان راه آزادی ایران - قیام (1) سنندج (34) سیرجان (3) سی‌سخت (1) سیلاب (1) شادگان (2) شاندرمن (1) شاهین دژ (2) شاهین شهر (3) شعله پاکروان (1) شغل آزاد (1) شکنجه (16) شلیر خضری٫ شهیدقیام٫ پیرانشهر٫ دانشجو٫ دانشگاه تهران٫ خانواده٫ خرداد۸۸٫ (1) شلیک (2) شلیک پاسداران (1) شورای امنیت (1) شوش (2) شوشتر (4) شهادت (3) شهدای نوجوان (130) شهر ری (3) شهر قدس (2) شهر قدس تهران (1) شهر کرد (1) شهرام احمدی٫ اعدام٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ (1) شهرام احمدی٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ (1) شهرام احمدی٫ زندانی سیاسی اهل سنت٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ کردستان٫‌سنندج٫ (1) شهرقدس (7) شهرک آلارد رباط کریم (1) شهرک اندیشه (3) شهرک صدرا (2) شهریار (23) شهید راه آزادی حبیب الله گلپری پور (1) شهید راه آزادی حسن میرزاخان٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ تهران٫ گاندی٫ سرزمین٫ کوروش٫ (1) شهید راه آزادی حسین ملاحی (1) شهید راه آزادی رامین پوراندرجانی (1) شهید راه آزادی روح الله نظری (1) شهید راه آزادی سجاد قائد رحمتی (1) شهید راه آزادی محمد صالحی (1) شهید راه آزادی محمدحسین برزگر (1) شهید راه آزادی مراسم (1) شهید قیام (1) شهید قیام 78 (1) شهید قیام شهاب ابطحی (1) شهید قیام کیوان گودرزی (1) شهید قیام نوید بهبودی (1) شهیدان سرفراز قیام مردم ایران (1) شهیدان قیام (899) شهیدان قیام سراسری مردم ایران (2) شهیدان قیام مردم ایران (1) شهیدقیام٫ اشکان سهرابی٫ ندا آقاسلطان٫ مسعودهاشم زاده٫ علی فتحعلیان٫ سعیدعباسی٫ بهمن جنابی٫ خرداد۸۸٫ (1) شهیدقیام٫ مبینا احترامی٫ پیشتازان راه آزادی ایران٫ دانشگاه تهران٫ لباس شخصی٫ (1) شهین مهین فر (1) شیراز (47) صفاشهر (1) عاشورا۸۸ (5) عدالت (1) عزت ابراهیم نژاد (1) عشق جاویدانم (1) عفو بین‌الملل (1) فارس (3) فبام دی۹۶ (1) فردیس (1) فردیس کرج (13) فنوج (1) فولادشهر (1) فومن (2) فیروزآباد فارس (1) قائمشهر (4) قتل (3) قرچک ورامین (1) قروه (1) قزوین (3) قشم (1) قصرشیرین (1) قلعه سحر (1) قلعه‌حسن‌خان (1) قم (2) قوچان (3) قهدریجان (7) قیام (8) قیام ۱۴۰۱ (704) قیام ۸۸ (5) قیام ۹۷ (1) قیام آبان۹۸ (393) قیام تیر۱۴۰۰ (8) قیام دی۹۶ (44) قیام کازرون (5) قیام لردگان (1) قیام۱۴۰۱ (8) قیام۸۸ (54) قیام۸۹ (2) کازرون (4) کاشمر (1) کامیاران (8) کرج (58) کردستان (13) کردکوی (1) کرمان (4) کرمانشاه (42) کریم آباد (1) کشاورز (1) کنگان (1) کنگاور (2) کوت عبدالله (1) کوی دانشگاه تهران (1) کهریزک (4) کیاشهر (1) کیانشهر (1) کیانشهر گیلان (1) کیش (1) گچساران (1) گرگان (1) گرمسار (1) گلستان (1) گلشهر (2) گلوگاه (1) گنبد کاووس (1) گیلان (5) گیلان غرب (2) لاشار (1) لاهیجان (4) لردگان (1) لرستان (4) لنگرود (5) مادران دادخواه (8) مارلیک کرج (3) ماهشهر (41) متل قو (1) مرودشت (1) مریم رجوی (5) مریوان (9) مزار شهیدان (77) مسجد سلیمان (1) مشکین‌دشت (1) مشهد (12) ملارد (11) ملایر (1) ملکشاهی (1) ملک‌شهر (2) منظریه کرج (1) مهاباد (17) مهرشهر کرج (4) میدان آزادی (1) میدان هفت تیر (1) نجف آباد اصفهان (2) نسیم‌شهر (2) نوشهر (8) نهاوند (1) نیشابور (1) ورامین (2) وزارت اطلاعات (1) هادیشهر (1) هرسین کرمانشاه (1) هشتگرد (1) همدان (1) یاسوج (3) یافت‌آباد (2) یزدانشهر (4) یزدانشهر اصفهان (2)

Blog Archive

بازدید وبلاگ