در میان هزاران صدای معترض به ظلم، نامی میدرخشد؛ علی حسنپور، مردی از مردم، پدری مهربان، همسری دلسوز و حسابداری شریف، که تنها "خواستن حقیقت" جرمش بود.
او ۴۸ سال داشت، زندگیاش آرام و بیحاشیه میگذشت. پدری بود با دو فرزند، دلنگران آینده، و همسری چون لادن مصطفایی که ماهها با چشمان اشکبار، پیگیر سرنوشت مرد زندگیاش ماند.
اما در آن روز داغ، ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، در میدان آزادی، وقتی موج اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات بالا گرفت، علی حسنپور هدف گلوله نیروهای سرکوبگر از پایگاه بسیج مقداد قرار گرفت. تیر مستقیم به سرش اصابت کرد؛ و درست همانجا، جان شیرینش را گرفتند.
جنازهاش را نه با احترام، که با انکار و پنهانکاری، از خانوادهاش دریغ کردند. ۱۰۵ روز، همسرش لادن، راهی جز پیگیری و استیصال نداشت تا بالاخره، پیکر بیجان اما پرافتخار علی را تحویل گرفت.
او از نخستین جانباختگان خیزش پس از انتخابات ۸۸ بود؛ صدای خفهشدهای که با خونش، فریاد شد.
علی حسنپور شهید گمنام خیابانهای تهران نیست؛ او، نماینده نسلیست که نه برای قدرت، که برای حق انتخاب و شرافت انسانی، ایستاد و جان داد.
نامش را باید گفت، تصویرش را باید زنده نگاه داشت، و صدایش را در خیابانهای فردا تکرار کرد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر