قهرمانی از خمام که از «هیچچیز» نترسید
۱۷ مهر ۱۴۰۱، زندان لاکان رشت. شبی که تاریخ باید بارها و بارها آن را فریاد بزند. شبی که خون و گاز اشکآور، صدای معترضانی را که درون دیوارهای بلند زندان محبوس بودند، هدف گرفت.
شبی که یکی از نترسترین فرزندان ایران، میلان درخشان، در صف اول ایستاد و جانش را فدای حقیقت کرد.میلان، جوانی ۲۹ ساله از روستای کلاچاه اول، خمام رشت، کارگر باربری، پدر دخترکی ۸ ساله به نام رها، و تکیهگاه مادر و خانوادهاش بود. مردی که با دستان خودش زندگی را میساخت. بدهکار شد، به زندان افتاد، اما خم نشد. فقط دو روز مانده بود آزاد شود. اما وقتی شنید نوجوانان معترض را در زندان شکنجه میکنند، سکوت نکرد. تسلیم نشد. برخاست.
او، با هیکل درشت و روحی بزرگ، در میان خفگی ناشی از گاز اشکآور، با یک گاری در زندان را شکست تا دیگران نجات یابند. مزدوران رژیم که از نفوذ او در میان زندانیان وحشت داشتند، با کینهای بیرحمانه، کپسول گاز را در دهانش خالی کردند، سپس با شلیک گلولهها، پیکر او را به خون کشیدند. وقتی افتاد، با باتوم پاهایش را شکستند. پیکری کبود، زخمخورده و شرافتمند، آخرین تصویر از مردی بود که از «هیچ چیز» نمیترسید.
او پیش از مرگ، در یکی از استوریهای اینستاگرامش نوشته بود:
«هیچ وقت، هیچ کجا، هیچ زمان از هیچی نترس...»
و نیز:
«اگه من منم، جنگلشان را به آتش میکشم اگر برگی از تکدرختم به زمین بیفتد.»
میلان، نه تنها به حرف، که به عمل ثابت کرد که این شعارها، باورش بودند.
امروز، نام او در ردیف قهرمانان قیام ۱۴۰۱ ثبت شده. جوانی که نه از گلوله، نه از گاز، نه از تهدید، و نه از مرگ ترسید.
یادش زنده و راهش پررهرو باد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر