در شبهای پر التهاب آبان ۱۴۰۱، محمدحسین حاجیانی، جوان ۲۷ سالهی اهل بوشهر، در حالی که پدر یک دختر ۹ ماهه به نام آرتمیس بود، برای دفاع از زنی که هدف حمله نیروهای سرکوبگر حکومت قرار گرفته بود، وارد میدان شد؛ میدانی که پایانش، شهادت بود.
با ضربات باتوم بر سر، محمدحسین در خیابانهای بوشهر به زمین افتاد. اما صدای غیرتش خاموش نشد. او دیگر به خانه بازنگشت. فردای آن شب تلخ، خانوادهاش پس از جستجو در بیمارستانها، با پیکر بیجان او در بیمارستان سلمان فارسی روبهرو شدند. رژیم ابتدا مرگ او را تصادف عنوان کرد، اما حقیقت از بدن بیجان محمدحسین فریاد میزد: «این تصادف نبود، این جنایت بود.»
محمدحسین حاجیانی، نه تنها یک پدر جوان، بلکه نماد غیرتی بود که در تاریکی سرکوب روشن شد. او با شجاعت خود نشان داد که هنوز هستند کسانی که وقتی حق به ناحق میشود، سکوت نمیکنند. یادش تا همیشه در حافظه جمعی مردم ایران و بوشهر جاودان خواهد ماند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر