مسعود خسروی دوستمحمد، کارمند، متأهل و پدر یک کودک خردسال بود. مردی آرام و خانوادهدوست که روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در یکی از تظاهرات اعتراضی در تهران، با شلیک مستقیم گلوله به صورتش به خاک افتاد و جان باخت.
پیکر بیجان او پس از سه روز بیخبری، به خانوادهاش تحویل داده شد و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. مسعود یکی از دهها انسانی بود که با شلیک بیپاسخ، خاموش شد؛ بدون اینکه پروندهاش حتی یک قدم به عدالت نزدیک شود.
یک سال پس از این واقعه، همسر او سکوتش را شکست. بغضی که ماهها در سینه نگاه داشته بود، ترکید و از شب پرماجرای آن شلیک مرگبار سخن گفت. او روایت کرد که چگونه مأموران مسلح بهجای پاسخگویی، به سکوت و تهدید پناه بردند و خانواده را در بلاتکلیفی رها کردند.
با وجود پیگیریهای مداوم خانواده، هیچ پاسخ رسمی یا رسیدگی قضایی صورت نگرفت. نام مسعود، تنها در سنگ قبرش ثبت شده اما صدای مظلومیتش، همچنان در خیابانها و قلبهای بسیاری طنینانداز است.
او فقط یک کارمند نبود. او یکی از کسانی بود که بیسلاح، فقط با ایستادن، ایستادگی کرد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر