رد شدن به محتوای اصلی

پست ویژه

جواد بابایی صدای نیزارهای ماهشهر

  جواد بابایی، جوانی اهل ماهشهر و از خانواده‌ای طبقهٔ کارگر، زندگی ساده و پرامید خود را با شور و امید در کنار مردم می‌گذراند. در روزهای آبان ۹۸، وقتی خیابان‌های ماهشهر پر از فریاد عدالت‌خواهانهٔ مردم شد، جواد نیز به جمع معترضان پیوست.

محمد طاهری؛ فریادی از آبان۹۸

 


محمد طاهری، پسر جوانی از شهرستان بهارستان، حدود ۱۹ سال داشت وقتی در جریان اعتراضات آبان ۹۸ با شلیک نیروهای امنیتی کشته شد. او نه فرمانده بود، نه معترض حرفه‌ای — فقط جوانی بود با زندگی در برابرش.

در آن روزها، خیابان‌ها مملو از جمعیت و انبوه دود گاز اشک‌آور بود. محمد در میان این هیاهو حرکت می‌کرد، شاید برای برگشتن به خانه یا دیداری کوتاه با خانواده‌اش. ناگهان صدای تیر شنیده شد و گلوله‌ای از جنس سرکوب، به قلب جوانی‌اش نشست. او زمین افتاد و دیگر برنخواست.

پس از شهادت، خانواده‌اش برخاستند؛ نه برای انتقام که برای حقیقت. مادر محمد در ویدئویی با صدای لرزان گفت: «من مادر جاویدنام محمد طاهری‌ام، و خون او فریاد است — نه می‌بخشیم، نه فراموش می‌کنیم.» صدایش تبدیل شد به نوای هزاران مادری که جان باختگانشان را به خاک سپرده‌اند ولی حقیقت را طلب می‌کنند.

محمد رفت، اما آن فریاد خاموشی نپذیرفت. نامش به نمادی از جوانانی تبدیل شد که با گلوله‌ای در برابری و عدالت ایستادند — و هنوز صدای‌شان در خیابان‌ها پژواک دارد.


با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

https://t.me/shahidanAzadai96

نظرات

پست‌های پرطرفدار