رد شدن به محتوای اصلی

پست ویژه

جواد بابایی صدای نیزارهای ماهشهر

  جواد بابایی، جوانی اهل ماهشهر و از خانواده‌ای طبقهٔ کارگر، زندگی ساده و پرامید خود را با شور و امید در کنار مردم می‌گذراند. در روزهای آبان ۹۸، وقتی خیابان‌های ماهشهر پر از فریاد عدالت‌خواهانهٔ مردم شد، جواد نیز به جمع معترضان پیوست.

رویای ۱۹ بهار؛ روایت رضا معظمی گودرزی

 


رضا معظمی گودرزی در اول دی‌ماه ۱۳۷۸ متولد شد و خانواده‌اش در کرج زندگی می‌کردند. از نوجوانی به ورزش علاقه داشت و مربی اسکیت بود.

در اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، در شب ۲۶ آبان، دقیقاً در مسیر بازگشت از سالن ورزشی در شهرک اندیشه شهریار، او هدف گلوله تک‌تیرانداز قرار گرفت و از ناحیه کمر مجروح شد.

وی پس از انتقال به بیمارستان تأمین اجتماعی شهرک اداری، ابتدا تنها پانسمان معمولی شد و با وجود درخواست‌های مکرر خانواده برای بردن او به اتاق عمل یا انتقال به بیمارستان دیگر، به دلایلی چون «نبود جا» از این کار ممانعت به عمل آمد.

در نهایت، دوستان و نزدیکان گفته‌اند که عملی جز جداسازی اعضایش برای پیوند انجام نشد. رضا در سن ۱۸ سالگی کارت اهدای عضو داشت و پس از مرگش، اعضای بدن او اهدا شد.

شرایط تحویل پیکر او هم با محدودیت‌های امنیتی روبرو بود: خانواده تحت فشار قرار گرفتند تا مراسم تشیع برگزار نکنند و محل دفن او در روستایی دوردست حوالی بروجرد باشد. همچنین برای تحویل پیکر، از خانواده خواسته شده بود امضایی بدهند که علیه حکومت شکایتی نکنند.

سال‌ها پس از آن، مادر رضا در پیام‌هایی عمومی و خصوصی خواسته است که حق او و سایر شهیدان بازگردانده شود؛ او از مسئولان مطالبه پاسخ دربارهٔ چگونگی و چرایی قتل فرزندش کرده است – امری که تاکنون به گفته خانواده بی‌پاسخ مانده است.



با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

https://t.me/shahidanAzadai96

نظرات

پست‌های پرطرفدار