رد شدن به محتوای اصلی

پست ویژه

جواد بابایی صدای نیزارهای ماهشهر

  جواد بابایی، جوانی اهل ماهشهر و از خانواده‌ای طبقهٔ کارگر، زندگی ساده و پرامید خود را با شور و امید در کنار مردم می‌گذراند. در روزهای آبان ۹۸، وقتی خیابان‌های ماهشهر پر از فریاد عدالت‌خواهانهٔ مردم شد، جواد نیز به جمع معترضان پیوست.

آمنه شهبازی؛ صدایی در آبان ۹۸

 


آمنه شهبازی فرد حدود سی‌و‌چهار ساله و خانه‌دار بود. او مادر سه فرزند – دو پسر و یک دختر – بود و زندگی‌اش در ساده‌ترین شکل خود ادامه می‌یافت. در روز ۲۷ آبان ۱۳۹۸، برای تهیه دارو برای فرزند بیمارش از منزل خارج شد.

در بازگشت، هنگام عبور از منطقه‌ای که درگیری میان مردم و نیروهای امنیتی رخ داده بود، صحنه‌ای دید که دلش به درد آمد: مجروحی که به کمک نیاز داشت.

او بی‌درنگ به کمک مجروح رفت و مشغول بستن زخمش شد. اما از پشت، گلوله‌ای مستقیم به گردنش اصابت کرد و زندگی‌اش خاموش شد. خانواده‌اش چند روز ندانستند کجاست او، تا اینکه در بیمارستانی شناسایی شد. هنگام تحویل پیکر، مواردی مطرح شد که در جواز دفن آورده شده که او بر اثر شکستگی جمجمه مرده است، در حالی که جای گلوله در گردنش دیده شده بود.

آمنه مادری که در میانه‌ی آشوب و درد، انتخاب کرد که انسانیتش را ترجیح دهد. وقتی جامعه‌ای فراموش می‌کند که مادران هم قربانی می‌شوند، صدایشان را باید بلند کرد — تا نامشان زنده بماند.


با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

https://t.me/shahidanAzadai96

نظرات

پست‌های پرطرفدار