پنجشنبه آخر سال است، روزی برای یاد کردن از عزیزانی که از دست دادهایم. اما برای خانواده محمدجواد زاهدی، این یادآوری نه تنها یک رسم که زخمی تازه است؛ زخم نبودن جوانی که با ۱۷ سال سن، با رویای آزادی به خیابان رفت و با گلوله سرکوبگران، جانش ستانده شد.
محمدجواد، نوجوانی که هنوز فرصت زندگی کردن نیافته بود، در ۲ مهر ۱۴۰۱، در شهر ساری، به ضرب گلوله نیروهای امنیتی به خاک افتاد. اما آنها که او را کشتند، از نام و یادش گریزی ندارند. گلولهای که جانش را گرفت، صدای او را خاموش نکرد، بلکه بلندتر کرد.
امروز، در پنجشنبه آخر سال، خانواده و دوستانش بر سر مزارش گرد آمدهاند؛ با گلهای سرخ، شمعهای روشن و بغضهایی که سنگینی آن را تنها مادران داغدار درک میکنند. پدری که با دستان خالی پسرش را به خاک سپرد، امروز با چشمانی اشکبار به تصویر محمدجواد خیره شده است. چگونه میتوان جوان ۱۷ سالهای را که برای زندگی به خیابان رفت، در سکوت به خاک سپرد؟
اما سکوت، تنها خواستهی جنایتکاران بود، نه حقیقتی که بتوان تحمیل کرد. محمدجواد زاهدی، در یادها زنده است، در قلبها ماندگار است، و در راهی که همنسلانش ادامه میدهند، جاودانه خواهد ماند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر