پنجشنبه آخر سال، روزی برای دیدار با عزیزان رفته، اما برای خانواده محمدرضا اسکندری، این دیدار تنها تجدید داغی است که هیچگاه سرد نمیشود. پدر و مادر داغدار، دوستان و همراهان، بر سر مزار جوانی گرد آمدهاند که در آرزوی آزادی، قلبش هدف گلوله سرکوب شد. ۲۶ سال زندگی، اما نامی که برای همیشه جاوید شد.
محمدرضا، که واژه "آزادی" را نه فقط بر دست، بلکه در قلب و باورش حک کرده بود، در غروب سیام شهریور ۱۴۰۱، با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جان باخت. او که میخواست کشورش را شایسته آزادی ببیند، با دستان خالی به خیابان رفت، اما دیکتاتوری حتی تحمل مسالمتآمیزترین صداها را هم نداشت.
در این پنجشنبه آخر سال، مزار محمدرضا دوباره میزبان کسانی بود که یاد او را زنده نگه داشتهاند. گلهای سرخ، شمعهای روشن، و سکوتی که فریاد مظلومیت را در خود داشت. پدری که روزی برای کشورش جنگید، حالا بر مزار پسرش، که در همان خاک برای آزادی جنگید، اشک میریزد. اما این اشکها خاموشی نمیآورند؛ آنها شعلهی یاد و ادامهی راه او را زنده نگه میدارند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر