در ظهر داغ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸، در میانهی فریادهایی که خیابانهای تهران را پر کرده بود، ناگهان گلولهای سکوت ابدی را به جان دختری نشاند که آمده بود فقط نگاه کند، نه بجنگد.
ندا آقاسلطان، ۲۶ ساله، فارغالتحصیل فلسفه، هنرجوی موسیقی، در خیابان کارگر شمالی، کوچهی خسروی، در تپش تظاهرات مردم علیه تقلب انتخاباتی، با اصابت گلوله کلت از سوی یک بسیجی موتورسوار به نام عباس کارگر جاوید، بر زمین افتاد و در برابر چشمان بهتزدهی مردم، در خون خود غلتید.
فیلم کوتاه و تکاندهندهای که با تلفن همراه از لحظات جان دادن ندا ثبت شد، در کمتر از چند ساعت، شبکههای خبری جهان را درنوردید و نام او را به نماد جهانی آزادیخواهی مردم ایران تبدیل کرد.
اما حاکمیت نه تنها از مسئولیت شانه خالی کرد، بلکه با سناریوهای جعلی تلاش کرد صحنه قتل را توطئهی دشمنان نشان دهد. اما مردم، حقیقت را به چشم دیدند؛ خون ندا، حقیقت را فریاد زد.
او زنده ماند؛ نه در جسم، بلکه در قلب میلیونها ایرانی که تصویر چشمان بازش، هنگام وداع، هنوز در حافظهی جمعی ملت جاریست. ندا، ندای نسلی بود که دیگر سکوت نمیکرد.
ندا در قطعهی ۲۵۷، ردیف ۴۱، شماره ۳۲ به خاک سپرده شد؛ اما صدای او، در خیابانهای تهران، هنوز شنیده میشود...
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر