اسماعیل گلعنبر، از معتمدان خوشنام شهر جوانرود، نمونهای درخشان از انسانیت و شجاعت بود. او نه تنها در میان مردم شهرش به خاطر خوشرفتاری و کمک به نیازمندان شناخته میشد، بلکه در بزنگاههای تاریخی، معنای واقعی «انسان بودن» را به نمایش گذاشت.
باور به انسان بودن
اسماعیل معتقد بود نیازی نیست انسان بزرگی باشیم، چراکه خود «انسان بودن» نهایت بزرگی است. او همیشه تأکید داشت که آدمها در زندگی یک انتخاب اساسی دارند: «آدم» بودن یا «انسان» بودن. خودش این انتخاب را آگاهانه انجام داده بود و مسیر «انسان بودن» را برگزید.
روحیه زندگی و مبارزه
در کنار شجاعت، روحیه سرزندگی و شادمانی نیز بخش جدانشدنی از شخصیت او بود. حتی در زندگی روزمره، به دختر دو سالهاش رقص کردی میآموخت، چراکه باور داشت کردها تاریخ پررنج خود را با شادی، جنگندگی و مقاومت در برابر ظلم مینویسند و همین روحیه، کلید پیروزی است.
روز ۳۰ آبان؛ تصمیم برای شیر بودن
یک روز پیش از شهادت او، مأموران حکومتی در جوانرود دو تن از معترضان به نامهای عرفان کاکایی و بهاءالدین ویسی را به ضرب گلوله کشتند. روز بعد، مردم برای خاکسپاری این شهیدان گرد هم آمدند، اما نیروهای حکومتی با سلاحهای سنگین، از جمله دوشکا، به جمعیت حمله کردند.
اسماعیل که شاهد گلولهباران مردم بیدفاع بود، نتوانست بیتفاوت بماند. یاد جملهای که پیشتر در صفحه شخصیاش نوشته بود، در ذهنش زنده شد: «یک روز مثل شیر زندگی کردن بهتر از صد روز زندگی مانند گوسفند است.» همان لحظه تصمیم گرفت «شیر» باشد. با شجاعتی بینظیر به سمت نفر مسلح به دوشکا هجوم برد تا او را خلع سلاح کند و اسلحه را علیه مهاجمان برگرداند.
لحظه شهادت
اسماعیل توانست به مهاجم نزدیک شود و حتی دستش به او برسد، اما پیش از آنکه مأمور دوشکا را از کار بیندازد، گلولهای از سوی مزدور دیگری از پشت به سرش اصابت کرد. در دم بر زمین افتاد و خونش کف خیابان جاری شد. او با انتخابی آگاهانه، جان خود را در راه دفاع از مردمش فدا کرد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر