رد شدن به محتوای اصلی

پست ویژه

زانیار؛ یک دست، هزار ایستادگی

  زانیار الله‌مرادی، جوان پرشور و استوار سنندجی، با وجود از دست دادن دست چپش در حادثه‌ای در سال‌های گذشته، هیچ‌گاه از زندگی، تلاش و آرمان‌هایش عقب ننشست. خانواده‌اش همیشه می‌گفتند: «زانیار فقط یک دست داشت، اما همان یک دستش را هم برای آزادی و زندگی بهتر مردمش به میدان آورد.»

محمدرضا اسکندری؛ ورزشکار پاکدشت،

 


محمدرضا اسکندری، متولد آذر ۱۳۷۵ در پاکدشت، جوانی ۲۶ ساله، آرام، اجتماعی و سرشار از روح زندگی بود؛ جوانی که تمام مسیر رشدش میان خانواده، کار و ورزش شکل گرفت. آخرین فرزند خانواده بود و از همان کودکی با عشق به فعالیت‌های ورزشی بزرگ شد؛ از رشته‌های رزمی و ژیمناستیک گرفته تا بسکتبال و در سال‌های اخیر بدن‌سازی، که با پشتکار و انضباط آن را دنبال می‌کرد.

محمدرضا اهل مطالعه بود و هر زمان فرصت می‌یافت کتاب می‌خواند. تحصیلاتش را در رشته برق صنعتی به پایان رساند و مدتی هم در دانشگاه تربیت‌بدنی درس خواند، اما تصمیم گرفت تمرکز خود را بر کار و ورزش بگذارد. در محله‌اش به رفتار نیک، شخصیت آرام و دستگیری از نیازمندان شناخته می‌شد؛ هر جا می‌توانست بی‌هیچ چشمداشتی کمک می‌کرد و احترام اهالی محل را با منش انسانی‌اش به‌دست آورده بود.

اما شامگاه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، زندگی او در پاکدشت پایان یافت؛ شبی که محمدرضا پس از خروج از باشگاه و دیدار با دوستانش، در جریان ناآرامی‌های شهر هدف نیروهای امنیتی قرار گرفت و جانش را از دست داد. پیکرش در آرامستان «ده امام» به خاک سپرده شد؛ مراسم خاکسپاری زیر فشار و محدودیت برگزار گردید، اما خانواده و دوستانش یادش را زنده، روشن و پابرجا نگاه داشته‌اند. نام محمدرضا به عنوان جوانی ورزشکار، خوش‌منش و آزاده، همچنان در قلب اهالی پاکدشت و همراهانش می‌تپد.



با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

https://t.me/shahidanAzadai96

نظرات

پست‌های پرطرفدار