--> شهید راه آزادی بهزاد مهاجر ~ پيشتازان راه آزادی ایران - شهدای راه آزادی ايران

شهید راه آزادی بهزاد مهاجر



شهید راه آزادی بهزاد مهاجر در جریان اعتراضات سراسری در خرداد۸۸ توسط نیروهای امنیتی خامنه‌ای در تهران به شهادت رسید.
بهزاد مهاجر شاعر و هنرمند آزادیخواه در جریان راهپیمایی اعتراضی ۲۵خرداد ۱۳۸۸ در نزدیکی میدان آزادی با شلیک مسقتیم مزدوران خامنه‌ای به شهادت رسید. خانواده‌‌اش پیکر شهید را بعد از ۴۵روز تحویل گرفته و در قطعه ۲۰۸ بهشت زهرا به خاک سپردند.
بهزاد بعد از مرگ پدر با مادرش زندگی می‌کرد وقتی مادر هم او را ترک می‌کند، تنها زندگی می کند یک برادر و دو خواهر داشت.خواهرش می‌گوید: «برای شرکت در راهپیمایی ۲۵خرداد از خانه خارج شد، نزدیک ساعت ۹ شب زنگ زد و گفت که در میدان آزادی است و مردم زیادی آمده اند اما همه چیز آرام و عین تاسوعای سال ٥۷ است. پس از این تماس دیگر خبری از او نداشتیم.»
...
مسیر همدان تا تهران برای دو خواهر و یک برادر بهزاد مهاجر، طولانی‌تر از همیشه است. خبرهایی که در مورد کشته شدن معترضان به گوش‌شان رسیده نگرانی‌شان را صد چندان کرده. پایشان به تهران که می‌رسد راهی پزشکی قانونی کهریزک می‌شوند. مرد میانسال از پشت میزش بلند می‌شود و خطاب به برادر بهزاد می‌گوید که باید از دادستانی نامه بیاورند تا به آنها اجازه دهد که عکس جسدها را نگاه کنند. برادر پرستار است و آرام به مرد میان سال شرح می‌دهد که از راه دوری آمده‌اند و نزدیک به ۵۰ روز است که بی‌خبرند. حالا لحن مرد میانسال نرم می‌شود و برادر را راهی اتاق می‌کند. تنها دقایقی بعد با تردید به سمت دو خواهرش برمی‌گردد.
... شما هم بیایید نگاه کنید فکر می‌کنم خودش باشد...
خودش بود، بهزاد مهاجر نامی است که در برگه گواهی فوت او نوشته شده که جسدش روز ۳۱ خرداد از بیمارستان لقمان به پزشکی قانونی کهریزک انتقال یافت. 
خواهر بهزاد اگر چه طاقت دیدن جسد برادرش را ندارد اما سرانجام تصمیم می‌گیرد که ببیند خودش برود و ببیند چه بر سر بهزاد آمده: «اول گفتم من نمی‌آیم، اصلاً نمی‌خواهم ببینم، خواهرم هم همین طور ولی گفت بیا دو تایی با هم برویم. ما دوتایی با هم رفتیم. یکی دو تصویری که از نیم‌رخ نشان می‌داد که جسد ورم کرده است، دندان‌هایش شکسته بود و سینه‌اش را باز کرده بودند روی تصویر نشان می‌داد که گلوله‌ای روی سینه‌اش خورده. در سردخانه گفته بودند که دستش هم گلوله خورده، حالا شاید هم این دستش را سپر سینه‌اش کرده که گلوله به سینه‌اش نخورد ولی گلوله از دستش هم عبور کرده...»
نیما نامداری، خواهرزاده بهزاد مهاجر می‌نویسد:‌ «تنش سخت مثل سنگ شده‌ نتیجه ۵۰ روز حبس در سردخانه است.... سرتاسر سینه زیر گردن تا ناف، از این شانه تا آن شانه، صلیب‌وار شکافته شده انگار کالبد شکافی‌اش کرده‌‌‌اند شاید هم دنبال گلوله بوده‌اند. یک دایره کوچک روی سینه چپ، همان‌جا که روزی قلبی می‌تپیده جای گلوله را نشان می‌دهد».
در پرونده شهید یک گزارش از پزشکی قانونی وجود دارد که تایید می‌کند «او با یک گلوله اسلحه جنگی که کالیبرش هم مشخص شده و از فاصله ۳ تا ۱۵ متری که از روبرو شلیک شده و به سینه او اصابت کرده کشته شده و به دلیل خونریزی ریه و خفگی در دقایق کوتاهی جان سپرده شده است ».
خانواده بهزاد مهاجر جسد را تحویل می‌گیرند و در کنار آرامگاه مادر او به خاک می‌سپارند. خبر که به گوش برخی از مردم می‌رسد، راهی خانه خواهر بهزاد می‌شوند. 
مادران جمعی دیگر از جانباختگان راه آزادی از جمله مادر سهراب اعرابی، اشکان سهرابی و مسعود هاشم‌زاده راهی خانه مهوش مهاجر می‌شوند تا او را تسلی دهند. 
خواهرش می‌گوید: «من دوست ندارم… برادرم رفته جان داده خون داده، اصلاً از خودم، از خودم بدم می‌آید که این طوری ساکت نشستم. باور می‌کنید؟ چون برادرم با سختی بزرگ شد، بدون پدر و مادرم و گمنام رفت، واقعاً بی‌گناه کشته شد برادر من…»
هنوز گلوله در سینه‌ی بهزاد مهاجر از یاد خانواده‌اش نرفته است. آنها فریاد دادخواهی سر می دهند.

نبینم به جز گردباد و تباهی
به قصد نجاتم روم زین مکان مصیبت
که شاید ببینم چراغی به راهی
امان زین تبه پیشگان زمانه
چه خواهند از جان هر بی پناهی... 
«بهزاد مهاجر»

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

اشتراک:

Related Posts:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بازدید وبلاگ

177,203