مصطفی کریم بیگی ۲۷ساله (متولد ۲۱ارديبهشت ۱۳۶۲) یکی از جان باختگان راه آزادی در اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ بود. او در حوالی خیابان نوفل لوشاتو مورد اصابت گلوله از ناحیه سر قرار گرفت.
خانواده وی میگویند پیکر او کالبد شکافی شده بود و اثر گلوله در پیشانیاش مشهود بوده است. همچنین با وجود سکونت او در تهران، ماموران امنیتی اجازه دفن او را در شهر تهران ندادهاند، به همین خاطر خانواده او مجبور شدند او را هنگام غروب آفتاب در شهریار دفن کنند. ماموران وزارت اطلاعات اقوام و بستگان مصطفی کریم بیگی را تهدید کرده بودند تا از اطلاع رسانی در مورد او خودداری کنند.
خانم شهناز کریم بیگی در صفحه فيس بوك خود به مناسبت سی و یکمین سالروز تولد فرزند شهيدش چنين نوشته بود:
مصطفی جان؛
سی و یکمین سالروز تولدت را با دوستان گرد هم آمده ایم که یاد و خاطره تو را زنده نگاه داریم . روزی که تو به دنیا اومدی و چشم به جهان هستی گشودی دنیایم سراسر شادی گشت . پسری با دو چشمان بزرگ و مشکی . نمی دانم اون چشمانت چه می دید که از بچگی فکرهای بزرگ می کردی. یادم می آد که هرسال ۱۸تیر که می شد امکان نداشت تو به دانشگاه تهران سر نزنی و یاد و خاطره شهدای کوی دانشگاه را زنده نگه نداری می گفتی در مقابل ظلم باید ایستاد ، باید مبارزه کرد ، باید آگاه شد و آگاهی داد. تو با خون خودت درخت آزادی را آبیاری کردی. امروز بدن تو زیر خروارها خاک به آرامش رسیده ولی یاد تو همیشه در دلهای مردمان این سرزمین زنده است . یاد تو و دیگر شهدای راه آزادی.
تولدت مبارک ای شهید راه آزادی
۲۱اردیبهشت ۹۳
خانواده وی میگویند پیکر او کالبد شکافی شده بود و اثر گلوله در پیشانیاش مشهود بوده است. همچنین با وجود سکونت او در تهران، ماموران امنیتی اجازه دفن او را در شهر تهران ندادهاند، به همین خاطر خانواده او مجبور شدند او را هنگام غروب آفتاب در شهریار دفن کنند. ماموران وزارت اطلاعات اقوام و بستگان مصطفی کریم بیگی را تهدید کرده بودند تا از اطلاع رسانی در مورد او خودداری کنند.
خانم شهناز کریم بیگی در صفحه فيس بوك خود به مناسبت سی و یکمین سالروز تولد فرزند شهيدش چنين نوشته بود:
مصطفی جان؛
سی و یکمین سالروز تولدت را با دوستان گرد هم آمده ایم که یاد و خاطره تو را زنده نگاه داریم . روزی که تو به دنیا اومدی و چشم به جهان هستی گشودی دنیایم سراسر شادی گشت . پسری با دو چشمان بزرگ و مشکی . نمی دانم اون چشمانت چه می دید که از بچگی فکرهای بزرگ می کردی. یادم می آد که هرسال ۱۸تیر که می شد امکان نداشت تو به دانشگاه تهران سر نزنی و یاد و خاطره شهدای کوی دانشگاه را زنده نگه نداری می گفتی در مقابل ظلم باید ایستاد ، باید مبارزه کرد ، باید آگاه شد و آگاهی داد. تو با خون خودت درخت آزادی را آبیاری کردی. امروز بدن تو زیر خروارها خاک به آرامش رسیده ولی یاد تو همیشه در دلهای مردمان این سرزمین زنده است . یاد تو و دیگر شهدای راه آزادی.
تولدت مبارک ای شهید راه آزادی
۲۱اردیبهشت ۹۳
دل نوشته دیگری از مادر مصطفی در صفحه خودش:
مصطفی جان راهت را ادامه می دهم وصدایت هستم تا روزی که زنده هستم ...
یه روز اینقدر دلت از زندگی می گیره ، اونقدر غم تو ی دلت سنگینی میکنه که می خواهی فریاد بزنی ولی از گلویت هیچ صدایی خارج نمیشه ، فکر می کنی داری می شکنی ، فکر می کنی دیگه حتی نمی تونی روی پاهات با یستی ، ولی قدرتی جلوی افتادنت را می گیرد و اون راهیست که انتخاب کرده ای و باید به آخرش برسونی .
مصطفی جان راهت را ادامه می دهم وصدایت هستم تا روزی که زنده هستم.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
یه روز اینقدر دلت از زندگی می گیره ، اونقدر غم تو ی دلت سنگینی میکنه که می خواهی فریاد بزنی ولی از گلویت هیچ صدایی خارج نمیشه ، فکر می کنی داری می شکنی ، فکر می کنی دیگه حتی نمی تونی روی پاهات با یستی ، ولی قدرتی جلوی افتادنت را می گیرد و اون راهیست که انتخاب کرده ای و باید به آخرش برسونی .
مصطفی جان راهت را ادامه می دهم وصدایت هستم تا روزی که زنده هستم.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر