وي كه روانشناس، روانکاو، هیپتوتراپیست و رویاشناس بود
ابتدا در اردیبهشت ۸۵ به اتفاق همسر و چند تن از شاگردانش بازداشت
شد, همسر و شاگردانش آزاد شدند اما وي ۹ سال در زندان نگهداشته شد.
ازآشنايانش نقل است كه محسن امير اصلاني روانشناس بود و
مشاوره میداد اما چون فردی مذهبی بود، مراجعانش را با تفاسیر قرآن و احکام دینی
مورد مشاوره قرار میداد و به همین دلیل هم میان ایشان محبوبیت داشت.
به عنوان مثال وی در تفسیر سوره یونس معتقد بوده که یونس
پیامبر از دل نهنگ بیرون نیامده و همین امر باعث شد تا به او اتهام «توهین به حضرت
یونس» را نیز وارد کنند.
قضاييه جمهوري اسلامي به آقاي امير اصلاني اتهام ادعای
«ارتباط با امام زمان» نيز وارد كرده بود.
يكي از دوستان اين زنداني عقيدتي در گفتگويي با بیبیسی
فارسی گفت که وی بنیانگذار شیوهای معنوی به نام «طریقت جوهری» بوده و علاوه بر
برگزاری جلساتی در مورد رؤیاشناسی و تفسیر قرآن، به شرکتکنندگان در این جلسات،
مشاوره شخصی میداده است.
جمهوري اسلامي كه براي اعدام اين زنداني عقيدتي به دنبال
بهانه اي ميگشت در ميان ساير اتهامات بي پايه اي كه به اين زنداني عقيدتي وارد
كرده است, از جمله به او اتهام "ارتکاب زنای به عنف" را وارد كرده و
همين اتهام را هم دستاويزي براي اجراي حكم اعدام قرار داد. اتهامي كه خشم خانواده
اين زنداني را بر انگيخت و جوابيه اي را در اين زمينه منتشر كردند.
مجموع اتهاماتي كه به او وارد شد نهيتا اتهام مفسدفی
الارض را برای او به دنبال داشت وسرانجام با همين اتهام به دار آویخته شد.
از وی ۱۲ کتاب موجود است که به
صورت نسخههای الکترونیکی منتشر گردیده است:
یاسین
رسولان
داستان پروانهای
ملکوت
رؤیاشناسی
یاران کهف
حقیقت بهشت
الملقمان-رستگاران
یوسفیه
رساله موسی و خضر
طارق-مزامیر
طس-در مراتب آتش
”آلبوم عكسهاي من”
۴روز پيش ازاعدام محسن امير اصلاني فيلمي بر روي
اينترنت منتشر شد كه شامل تصاویری از معضلات و ناهنجاریهای اجتماعی و همچنین برخی
مسائل سیاسی مانند اعدامهای دهه 60، مقاومت زندانیان سیاسی و سرکوب آن میباشد.
محسن این تصاویر را با توضیح و کلام کوتاه و نافذی ارائه کرده و طی آن، مقامات
حكومتي در جمهوري اسلامي را باعث و بانی این فجایع دانسته است. وی از جمله میگوید:
«این آلبوم خاطرات من است… و این سرزمین من است و سرزمین تو... ! من به امامتان
ایمان نیاوردم... شما سربازان امام زمان نبودید!»... «این صدای من و پیام من است
برای تو و هر کس که در این سرزمین آزاده است!» «هل من ناصر ینصرنی“ آیا کسی هست که
مرا یاری رساند؟ آیا کسی هست که ما را یاری رساند؟»
برادر امیراصلانی معتقد است همين ويدئو كليپ منجر
به اعدام برادرش شده است. به گفته او اين فيلم به طرزی مشکوک در اینترنت آپلود شده
است. او در این مورد که چطور بعد از ۹ سال، یک باره حکم اعدام برادرش به اجرا گذاشته
شد...
پدر محسن امیراصلانی درباره حكم اعدام فرزندش گفته است
:” ما خیلی تلاش کردیم، ۹ سال تمام تلاش کردیم. رای دیوان عالی کل کشور را
که ۱۲ صفحه بود و برائت داده بود برای تشکیل دادگاه هم عرض، دور زدند، دادگاه هم
عرض را هم به کمک رئیس کیفری استان تشکیل ندادند. می گفتند آبروی قضاتی که این رای
ها را داده اند می رود و نمی توانیم این رای دیوان را اجرا کنیم. گفتیم اینجا
جوانی کشته می شود، گفتند این کار ما نیست ما نمی توانیم بگذاریم آبروی همکاران
مان برود.
گفتگويي با ليلا , همسر محسن امير اصلاني:
يكي از رسانه ها گفتگويي را با همسر محسن امیراصلانی را انجام داد كه قسمتهايي از اين مصاحبه در زير می آید:
همسر شما ۹ سال زندان و سالها زیر حکم اعدام بود ولی شما و خانواده تان هیچ وقت اطلاع رسانی نکردید.... سکوت شما و خانواده تان چه دلیلی داشت؟
واقعیت اش نمی دانم، خودش خیلی دوست نداشت شلوغ شود. واقعا نمی دانم. دلیل قانع کننده ای نیست این حرکت ما ولی اعتقاد خودش بر این بود که دست نگهداریم ببینیم چه اتفاقی می افتد. اینقدر که این سالها ما را سر در گم کردند، گاه امیدوار، گاه ناامید، از این دادگاه به آن دادگاه. وکیل و هر کسی یک چیزی به ما گفت، یکی گفت صد در صد این پرونده تبرئه است یکی دیگر گفت نه راهی ندارد و.. اینقدر این وضعیت بود که ما گفتیم نکند با شبکه ها بخواهیم ارتباط بزنیم برای محسن بد بشود و.. نمی دانم چقدر قانع کننده است اما اینقدر شرایط ما خاص بود که واقعا در چند راهی بودیم تا اینکه متاسفانه امروز خیلی ناغافل ما را توی شوک بردند. خودش را هم ساعت ۱۰ صبح از خواب بیدار کردند و بردند. برای آخرین ملاقات هم تماس گرفتند که شکل گرفت و گفتند اجرای حکم آمده و هیچ راه دیگری ندارید مگر اینکه تا قبل از ۶ صبح نامه توقف حکم بیاورید. پدرش هم برای پی گیری رفت به کمیسیون عفو و بخشودگی اما متاسفانه دست قاضی صلواتی روی این پرونده است. یکی از آرزوهایش این بود که اجرای حکم محسن را ببیند. حالا دیگر ما به این نتیجه رسیده ایم که این قضیه را خبری کنیم، اطلاع رسانی کنیم. حداقل اینگونه خبر به گوش بالادستی ها برسد و حداقل بازخواست کنند. شاید باورتان نشود از آخرین دادگاهی که برای محسن گذاشتند ۳ سال می گذرد، محسن ۳ سال در زندان رجایی شهر بود و دادگاهی تشکیل نشد، حتی یکبار او را نخواستندبگویند اصلا چرا ۹ سال است زندان هستی،وضعیت ات چگونه است،کی هستی،چی هستی و...
محسن یک موسسه روانشناسی داشت چون روان شناس و رویا شناس و هیپنوتراپیست و روانکاو بود. این تخصص هایش بود. در موسسه اش مشاوره می داد و یکسری کلاس ها هم می گذاشت مثل طریقت باطنی و رویا شناسی. یک تعدادی شاگرد بودند و کلاس های قرآن بود... اطلاعات دست اندرکار شد و ۱۰ اردیبهشت ۸۵ محسن و هفت هشت نفر از شاگردان را گرفتند و به محسن گفتند تو در کلاس ها گفته ای که قرآن را فارسی بخوانند و لباس سفید مخصوص نماز به آنها دادی. حتی این اتهام را زدند که قرص های روانگردان به شاگردان دادید و حلقه های معنوی تشکیل دادید.. و.. این را در برنامه ای به اسم ادعاهای دروغین در شبکه ۵ هم گذاشتند،یک برنامه ای بود عکس محسن را هم انداختند ولی جلوی چشمانش را پوشانده بودند اما خود محسن بود بعد یک جای دیگر آمدند کاپشن محسن را تن یکی دیگر کردند که یک مقدار ته صدایش شبیه محسن بود و اینکه بله من این کارها را کردم و الان نادم و پشیمان هستم و این بازی ها. یعنی این بازی ها را هم با ما کردند. بعد گفتند بدعت در دین گذاشتی و خواستی نظام را براندازی کنی با این حلقه ها و.. تا اینکه اولین حکم را قاضی صمدی داد در دادگاه ارشاد که چند سال زندان و جریمه نقدی و شلاق بود. ولی بعد پرونده رفت دادگاه انقلاب و قاضی صلواتی حکم اعدام داد. در اعتراض اولیه دیوان عالی کشور گفت این دادگاه و این قاضی صلاحیت رسیدگی به این پرونده را نداشته. فرستادند دادگاه بعدی. قاضی سایه هم حکم صلواتی را صادر کرد،فکر میکنم اجازه نداشتند این حکم را بشکنند. او روی حرف صلواتی حرف نزد و اعدام داد. دیوان عالی کشور ۱۰ – ۱۱ صفحه توضیح نوشت که مستندات شما چیست و چه دلایلی دارید برای چنین حکمی. شاهد و ادله ای ندارد. ما خوشحال شدیم و فکر کردیم با توجه به ۱۰ - ۱۱ صفحه که دیوان عالی اینها را کوبانده اصلا تبرئه می دهند اما متاسفانه حکم سوم را هم اعدام دادند. کمیسیون عفو و بخشودگی و دادستان کل و.. می گویند متفق القول که باید این حکم اجرا شود. اینکه قضاتی مثل صلواتی خیلی دخیل هستند در این پرونده. شاید باور نکنید در این ۹ سال محسن به اندازه تعداد انگشتان یک دست توی دادگاه دعوت شد که بازخواست شود که تو اصلا کی هستی چی می گویی و.. خودشان بریدند و دوختند و دادگاهی تشکیل نشد که از خودش دفاع کند و.. بعد هم که یکسری به ما توهین به حضرت یونس بستند و..
اینها همه اتهام است،محسن هیچ ادعایی نکرد که اصلا من کی هستم و نیستم. هر بار پرسیدند گفت من محسن امیراصلانی هستم. اینها گفتند این ادعا را کرده، آن ادعا را کرده اما اینها همه اتهام بود و محسن هیچ اقراری نکرد. حکم صادر کردند بدون اینکه متهم اقراری کرده باشد. متاسفانه همه اینها یک بازی است. مثل همان فیلمی که سالها پیش توی تلویزیون نشان دادند، این بازی ها شروع شد و شد و شد. بدعت در دین همان بحث ادعای ارتباط با امام زمان بود؟
وقتی بگویند بدعت در دین به هر شاخه ای می خورد. هم ارتباط با امام زمان تحریف قران و بی احترامی به ائمه اطهار و.. از این کلمه که استفاده می کنند شاخه های متعددی دارد اینقدر هم بند و ماده و اینجور حرف ها به پرونده اضافه کرده اند که شده بود یک پرونده هزار سر. معلوم نبود آنچه که این دولت دارد برای ما تصمیم گیری می کند چیست. فقط جمهوری اسلامی جنگی داشت با ایشان و علاقه نداشت ایشان را زنده ببیند، در نهایت هم کار خودشان را کردند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر