سخت است چشمانتظار فرزندی باشی که بیهیچ اختیاری بار سفرش را بستند، سفری اجباری که با گلولههای بیرحمانه آغاز شد. سخت است بخواهی صدایش را بشنوی، صدایی که با ظلم و بیعدالتی برای همیشه خاموش کردند.
سخت است خندههایش، نگاهش، و تمام بودنش را از تو بگیرند و جای خالیاش را به خاطره و قاب عکس بدل کنند. اما سختتر از همه این است که بهجای آنکه او به آغوشت بازگردد، تو به دیدارش بروی، به همان جایی که نامش به سنگی سرد حک شده است. اما با این حال، ما ماندهایم، هرچند پر از درد، اما نمیگذاریم آرتین فراموش شود...با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر