روزی که ریحانه جباری در محل قتل امیرکبیر عکس یادگاری انداخت شاید نمی دانست که او خود نیز قربانی طناب دار حاکمان ظالم خواهد بود.
شعله پاکروان در یادداشت کوتاهی نوشته است:
نوروز۷۵ یا ۷۶ از تهران تا شیراز را رفتیم و از تاریخ گفتیم. دختری که تحت تاثیر آموزشهای معلم بی نظیرش بود. زنی که به کتابهای درسی بسنده نمیکرد و به دانش آموزانش فکر کردن را میاموخت و کلاس تاریخ را از ریاضی و علوم مهمتر میدانست. در هر شهری که توقف میکردیم در باره ی افراد مهم و تاریخ آن مکان صحبت میکردیم. بلیط های ورودی هر مکان و اگر بروشوری بود یادگار سفر به آن شهر بود که بعضی هایش هنوز هم هست.
در کاشان داستان قتل امیرکبیر و نوشتن قرارداد در بستر بیماری و اقامت دوماهه طرابوزان و جوش و خروشش برای منافع ایران را برایش گفتم . سوال اصلی ش این بود که مگر ناصرالدین شاه احمق بود که نفهمید این صدراعظم چه گوهری است؟ معلمش برایشان از دارالفنون گفته بود و کوتاه کردن دست درباریان از خزانه دولت. کنجکاو بود بداند امیر چگونه کشته شده. میترسیدم از رگ زدن بگویم. چرا که دو دختر کوچکترم با چشمهای باز نگاه میکردند. آخرش گفتم لابد با شمشیر. مثل فیلمهای جنگی.
کنجکاوم بدانم از زحمات امیرکبیر کدامشان هنوز هست.
دست درباریان که ...!!سالهای اخیر هم که نام امیرکبیر به حراج گداشته شد و هر فرد سیاس را امیرکبیر نامیدند.
با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر